اینفوگرافی

وهم اصلاح برای حفظ جمهوری، یا؟

وهم اصلاح برای حفظ جمهوری، یا؟

با تشدید تنش‌های نظامی در منطقه و حملات بی‌سابقه به پایتخت ایران، لایه‌های تازه‌ای از فروپاشی ساختاری جمهوری اسلامی برای همگان آشکار شده است. در این شرایط بحرانی، بخشی از گفتمان عمومی، به‌ویژه از سوی پروپاگاندای اصلاح‌طلبان، همچنان بر روایتی غیرواقع‌بینانه و احساس‌محور از بازسازی آینده ایران تأکید دارد. اما آیا این جریان سیاسی، با کارنامه و جهان‌بینی محدودش، قادر به مدیریت و بازسازی کشوری خواهد بود که به‌معنای واقعی کلمه ویران شده است؟

در ادبیات رسمی، اصلاح‌طلبان، خود را بدیل معتدل جمهوری اسلامی معرفی می‌کنند؛ اما این جریان در مقاطع حساس تاریخی، مشخصا در دهه ۶۰، نه‌تنها در کنار نظام، بلکه جزو مهره‌های سرکوبگر آن بوده‌اند. تاریخ سیاسی ایران، خاطره سرکوب نیروهای منتقد، حذف دگراندیشان، و همراهی با امنیتی‌سازی فضاهای مدنی را در کارنامه همین اصلاح‌طلبان ثبت کرده است. اکنون نیز در شرایط بحران نظامی و فروپاشی مشروعیت مرکزی، اصلاح‌طلبان با نادیده گرفتن وضعیت واقعی کشور، از بازگشت به یک نظم ممکن سخن می‌گویند؛ نظمی که از نظر آنان، بدون عبور از سیاست‌های کلان منطقه‌ای جمهوری اسلامی و  تنها با بازنویسی قانون اساسی جمهوری اسلامی میسر خواهد بود!

آنچه امروز ایران را تهدید می‌کند، صرفا بحران حکومت نیست، بلکه نشانه‌های واضحی از فروپاشی ساختاری است. زیرساخت‌های شهری، منابع آب، نظام آموزش، سلامت و شبکه انرژی در وضعیتی بحرانی هستند. در چنین شرایطی، کشور نیاز به قراردادهای بین‌المللی پایدار، بازسازی اعتماد در سطح جهانی و همکاری با دولت‌ها و نهادهایی دارد که در مدیریت منابع و توسعه پایدار سرآمد هستند.

جایگاه ژئوپلیتیک ایران در غرب آسیا، همواره فرصتی بی‌بدیل برای ایفای نقش راهبردی در معادلات منطقه‌ای و جهانی بوده است؛ چه در زمینه ترانزیت انرژی، چه در پیوند شرق و غرب، و چه در ثبات‌سازی خاورمیانه. اما جمهوری اسلامی، با رویکرد ایدئولوژیک و مداخله‌گرایانه‌اش، این موقعیت را به تهدیدی برای ثبات خود و منطقه بدل کرده است. بازیابی جایگاه ژئوپلیتیک ایران، مستلزم عبور از ساختارهای ایدئولوژیک و پیوستن به نظم منطقه‌ایِ بر پایه منافع متقابل، همکاری اقتصادی و سیاست خارجی واقع‌گرایانه است.

اسرائیل، به‌عنوان یکی از پیشروترین کشورهای جهان در حوزه فناوری آب، مدیریت منابع طبیعی و توسعه اقلیم‌پایدار، می‌تواند در آینده بازسازی ایران نقش ایفا کند. اما این امکان زمانی فراهم می‌شود که سیاست خارجی ایران با واقعیات ژئوپلیتیک هماهنگ شود — نه با شعارهای ایدئولوژیک ضد اسرائیلی که همچنان بخشی ثابتی از گفتمان اصلاح‌طلبان را شکل می‌دهد.

ایران در آستانه ورشکستگی آبی است؛ خشک‌سالی، نابودی سفره‌های زیرزمینی، سوءمدیریت کلان و نبود فناوری‌های به‌روز، آینده اقلیمی کشور را به‌شدت تهدید می‌کند. اسرائیل در این حوزه، با داشتن بیش از ۸۵٪ بازیافت آب شهری، سیستم‌های هوشمند آبیاری، و توانایی تولید آب از رطوبت هوا، جزو کشورهای مرجع جهانی است. هر نوع بازسازی واقعی ایران پس از جمهوری اسلامی، بدون روابط دیپلماتیک و علمی با کشورهایی مانند اسرائیل، ناقص خواهد بود.

در شرایطی که تهران هدف حمله نظامی قرار گرفته و مشروعیت سیاسی در داخل به‌شدت فروریخته، اصلاح‌طلبان نمی‌توانند با توهم «مراوده محتاطانه» یا «میانه‌روی انفعالی» و به مانند بازی همیشگی‌شان با برافروختن احساسات مردم در زیر شعار «وطن‌پرستی»، «دشمن خارجی» و «اتحاد»، آینده‌ای برای ایران ترسیم کنند. بازسازی ایران، نیازمند برقراری روابط بین‌المللی بر پایه عقلانیت ژئوپلیتیک، احترام متقابل بین‌المللی و پذیرش نظم جهانی موجود است — نه پافشاری بر گفتمان‌هایی که حتی در داخل کشور نیز اعتباری ندارند.

و اما واقعیت کنونی این است؛ در میان چهره‌هایی که امروز توانسته‌اند در سطح جهانی به عنوان یک صدای معتبر از ایران شنیده شوند، بی‌تردید شاهزاده رضا پهلوی جایگاهی منحصربه‌فرد دارد. نه‌فقط به دلیل پیشینه خانوادگی، بلکه به‌خاطر مواضع شفاف، زبان دیپلماتیک، ارتباط با نهادهای بین‌المللی و ایستادن در کنار خواست مردم برای جدایی دین از حکومت، حفظ تمامیت ارضی ‌و بازگشت به تعامل سازنده با جهان. او برخلاف بسیاری از چهره‌های اصلاح‌طلب که گذشته سیاسی‌شان مملو از ابهام، سرکوب، سیاهی و دشمنی با غرب و اسرائیل است، با شفافیت موضع‌گیری کرده و توانسته در دل نظام‌های دموکراتیک و رسانه‌های جهانی اعتمادسازی کند. اگر ایران پس از جمهوری اسلامی نیازمند بازسازی، تعامل بین‌المللی، و ورود به مسیر توسعه‌ پایدار است، این مسیر تنها با چهره‌هایی ممکن می‌شود که نه‌تنها در داخل، که در سطح جهانی نیز اعتبار دارند — و این دقیقا همان چیزی است که شاهزاده در این مقطع تاریخی نمایندگی می‌کند.

پرسش محوری اکنون این نیست که چه کسی کمتر تندرو بوده، بلکه این است که چه کسی ظرفیت واقعی برای بازسازی ایران فردا را دارد؟ اصلاح‌طلبانی با اعتبار و عقلانیتی سوخته در جهان، یا نیروهایی که واقعیت ساختار بین‌المللی را می‌شناسند و برای تعامل با آن آماده‌اند؟

✍️مهرناز حاجی‌علی