سود هنگفت سرمایهگذاری ۵۰ ساله ایران در صنعت گاز بریتانیا
از جمله اقدامات در حکمرانی پادشاهی پهلوی سرمایهگذاری نفتی-گازی در کشورهایی نظیر آفریقای جنوبی، کرهجنوبی و بریتانیا بود.
از میان این سرمایهگذاریهای خارجی میتوان به قرارداد دریای شمال بریتانیا بین شرکت ملی نفت ایران و بریتیش پترولیوم اشاره کرد
این سرمایهگذاری در سال ۱۳۵۶ به کشف میدان میعانات گازی «رام» (Rhum) در شمال شرقی اسکاتلند منجر شد.
بریتیش پترولیوم فعالیتهای خود را به دلیل تحریمهای بینالمللی علیه برنامه هستهای جمهوری اسلامی، متوقف کرد
این شرکت در سال ۱۳۹۶ سهم خود را به شرکت سریکا انرژی (Serica Energy) فروخت.
میدان میعانات گازی «رام» هم اکنون به سودآورترین میدان سریکا انرژی تبدیل شده است.
در ماه دی ۱۳۹۹، سریکا تخمین زد که یک چاه جدید در میدان رام حدود ۳۵۰ هزار پوند (معادل ۱۲ میلیارد تومان) در روز درآمد داشته است.
ولی سهم ایران از این پروژه به خاطر تحریمهای ناشی از رفتار جمهوری اسلامی، در یک حساب مسدود نگه داشته میشود.
درآمد نفتی و ناکارآمدی
زندانی سیاسی در ایران- امضا محفوظ
نفت به خودی خود، علت ناکارآمدی هیچ دولتی نیست. این نحوه هزینه کرد نفت است که می تواند آثار زیانباری به دنبال آورد. مثلا، نروژ کشوری است که درآمد نفتی بالایی دارد اما دولت آن در زمره دولت های کارآمد است. درآمد نفت اگر صرف سرمایه گذاری و توسعه زیرساخت ها شود، می تواند به رشد اقتصادی بیانجامد؛ اما اگر صرف هزینه های جاری و غیرضروری شود، علاوه بر انبساط تقاضا، آثار زیانبار بسیاری از جمله تورم مزمن به دنبال می آورد.
درآمدهای نفتی می تواند در خدمت پیشبرد اهداف حکومت های ایدئولوژیک قرار گیرد. اینگونه حکومت ها بر یک «خیر مطلق» و «غایت تاریخی» پافشاری می کنند و برای خود، رسالتی قائل هستند که مردم را به این غایت خیر، رهنمون سازند. نظام های ایدئولوژیک برای تحقق خیر مورد نظر خود، طرح و نقشه ای کلی در نظر می گیرند که در آن نقشه همه سازمان ها، بخش ها و بنگاه ها «مکلف» هستند تا نسبت به تحقق رسالت تاریخی حکومت، اهتمام ورزند. هیچ کس نمی تواند ساز مخالف بزند چرا که روایت حکومت از ضرورت و جبر تاریخی، مستلزم اعتقاد به یک هدف غایی و محتوم برای نوع بشر است. در این چهارچوب و از دید حکومت، کسی که ساز مخالف می زند، در مسیری غیرعقلانی گام برداشته به طوری که فردی «بی بصیرت» تلقی شده و قادر نیست غایت محتوم تاریخی را ببیند.
حکومت های ایدئولوژیک طبق همان طرح و برنامه کلی به خود اجازه می دهند در هر حیطه ای دخالت کنند. ترویج ایدئولوژی از طریق دستگاه های عریض و طویل رسانه ای، صدور ایدئولوژی به خارج، دخالت های نا به جا در کار اقتصاد و مخارج نابخردانه برای بسط و تحکیم پایه های حکومت حاصلی جز نابسامانی اقتصادی ندارد.
از سوی دیگر، حکومت های ایدئولوژیک همواره دشمن یا دشمنانی برای خود می تراشند که علاوه بر ایجاد حالت اضطراری و ویژه، راه را برای افزایش دخالت حکومت به عنوان قیم و پاسدار مردم باز می کند. حالت اضطراری همیشگی ایجاب می کند تا همه چیز از قیمت ها گرفته تا منابع به صورت «دستوری» تعیین شوند. در چنین حکومت هایی بخش خصوصی مستقل عملا رقیبی برای حکومت تلقی می شود به طوری که آب به آُسیاب دشمن می ریزد و بنابراین خصوصی سازی، تبدیل می شود به «خصولتی سازی»!
زیان اینهمه ناکارآمدی و ندانم کاری را چشمه لایزال درآمدهای نفتی پوش می دهد. درآمد نفتی، درد ناکارآمدی را موقتا تخفیف می دهد و راه حکومت های ایدئولوژیک را در یکه تازی های خود هموار می سازد.