قوطیهای میلیون دلاری ایران
بهزاد احمدینیا
شبیه قوطی کنسرو بود. کنسروی که روی آتش گذاشتی و منفجر شده است. محتوای نداشتهاش که از دست رفته اما بهسختی میشود تشخیص داد ماهیت اصلی آن چه بوده است. روی بدنهاش نوشته شده Pablo، و متعلق به شرکتی در جزایر مارشال است. از هر طرف که نگاهش میکنی مشخص است که حداقل چند ده میلیون دلار میارزد. پس از اینکه یک دور به دورش بچرخی میتوانی حدسی بین کشتی فلهبر و نفتکش داشته باشی. بله پابلو یک نفتکش بود. نفتکشی که دو هفته پیش در دریای چین منفجر شد و ستونی از دود غلیظ را تا کیلومترها دورتر به چشمانداز افزود.
پابلو و سرگذشت غمانگیز حداقل ۳ تن از خدمهاش که با دود به آسمان رفتند تنها نوک کوه یخی عظیم از هزینههاییست که جمهوری اسلامی و تحریم روی دست منابع ملی ایران گذاشتهاند. این نفتکش ۲۶ساله بیمه نداشته، فرستندهاش خاموش بوده و حین عملیات جوشکاری در حالی که خالی از محموله بود منفجر شده است. پرچم گابن را روی عرشه نصب کرده و متعلق به شرکتی در جزایر مارشال (بهشت پول شویی) است که فقط همین یک نفتکش را دارد و هیچ کار دیگری نمیکند. مجموعه این اطلاعات شکی باقی نمیگذارد که همهچیز ساختگیست. بهویژه اینکه در هفتههای پیش از حادثه، رد آن در دست به دست کردن نفت ایران و تحویل آن به چین دیده میشود.
پابلو جدیدترین حادثه از قطار بزرگیست که شاید با سانچی توجه همه را به خود جلب کرد. هورس، فریآ، Sabiti، گریس۱ (آدریان دریا۱) و هپینس معروفترین نفتکشهای این فهرست طولانی هستند. ساویز هم نفتکش دیگری بود که به پایگاه جاسوسی دریایی سپاه در دهانهی دریای سرخ بدل شد و چند سال بعد با حمله از سوی نیرویی نامشخص (به احتمال زیاد اسرائیل) آسیب جدی دید و ناپدید شد. تقریبا هیچ کدام از این نفتکشها بیمه نداشتند و مالکیتشان هم یا انکار شد یا متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران اعلام شد. هر کدام از این کشتیها بین ۳۰ تا چند ده میلیون دلار هزینه روی دست صنعت نفت و فراوردههای ایران گذاشت.
نفتکش پابلو از فاصله سه کیلومتری در روز حادثه
این کشتیهایی که بدون پشتوانه و حتی مانند سانچی بدون فریادرس دود یا زمینگیر شدند فقط بخش آسیب فیزیکی به ناوگان ایران است. از سال ۲۰۱۹ میلادی، بیش از ۱۰۰ نفتکش متعلق به شرکت ملی نفتکش ایران دچار تحریم ناشی از مذاکره نکردن با آمریکا و برنامهی هستهای علی خامنهای شده و از استفاده از پرچم پاناما و برخی دیگر کشورها منع شدند. جدا از هزینهی تغییر رجیستر، این اقدام موجب شد که تمامی آنها شناسایی شده و حق استفاده از خدمات بینالمللی مانند بیمه را از دست دادند.
ابرنفتکش سانچی هفت روز پس از برخورد با کشتی چینی همچنان میسوخت. چین نه تنها غرامتی پرداخت نکرد بلکه حتی جعبه سیاه سانچی را نیز ربود و هرگز در اختیار ایران نگذاشت.
از اینجا روشهای نفتشویی و پولشویی سپاه وارد ماجرا شدند. وابستگان سپاه که امثال بابک زنجانی بودند با ثبت شرکتهای مختلف، جریان نفت و فراوردههای صادراتی ایران را بهدست گرفتند. این شرکتها اغلب در کشورهایی ثبت میشوند که مسئولیت قضایی جدی یا بینالمللی ایجاد نمیکند و افراد پشت پرده آنها قابل دسترسی و شناسایی نیستند. از آنجا که نفتکشهای شرکت ملی ایران شناسایی و از ردهی انتقال بینالمللی خارج شده بودند، نفتکشهای فرسوده یا با کیفیت پایینتر با استفاده از میلیاردها دلار اندوختهی ارزی کشور خریداری و به نام افراد و شرکتهای جعلی ثبت شدند. اکنون نه تنها این نفتکشها نیز شناسایی شدند بلکه حتی همانها نیز بدون بیمه یا مسئولیت حقوقی، نفت ایران را تحویل گرفته دست به دست میکنند و به مقصد میرسانند اما نه مقصد این نفت را به قیمت بازار میخرد و نه حادثههای بین راه را کسی گردن میگیرد.
نتیجهی این روش دور زدن تحریمها این است که میلیونها دلار سرمایه ملی ایران از زمان بارگیری در خلیجفارس تا تخلیه در مقصد کاملا در معرض خطر نابودیست. جدا از میلیونها بشکه نفت و بنزین و گازوئیلی که توسط آمریکا در این ۴ سال توقیف شده، میلیونها بشکه نیز در حوادثی که دست کم نیمی از آنها حتی گزارش نشده از بین رفتهاند. جنگ خاموشی که بین جمهوری اسلامی و اسرائیل در دریای سرخ جریان داشت و دارد حداقل ۲۰ نفتکش از دو طرف را دستخوش حادثه کرده است.
از سوی دیگر، نتیجهی مالی چنین رویکردی، بهجز هزینههای حمل چندین برابر، خالی شدن صندوق توسعهی ملی بدون امکان بازگشت سرمایههای ملیست.
در مجموع میتوان ادعا کرد که تنها نهادی که از تحریم شدن ایران سود برده، سپاه پاسدارن و سپس نهاد رهبری (بهعنوان بالادست سپاه) هستند. روندی که در پی تحریمها بر صادرات نفت و محصولات نفتی ایران حاکم شد، چندین دهه توسعهی صنعت نفت و گاز را به عقب بازگرداند و هزینههایی را بر این صنعت تحمیل کرد که یکی از پربازدهترین منابع نفتی جهان را امروز با مشکل بازپرداخت تسهیلات روبرو کرده است.
#تحریم #سپاه #نفت #صندوق_توسعه_ملی
@aposiran