رهبر، فراتر از فرمانده
جایگاه و وظایف رهبری یک جنبش چیست؟
نوشته: مارشال گنز و لیز مککنا
در جامعهشناسی و بهطور کلی در علوم انسانی استفاده از واژگان امری حیاتی است. برخلاف تبلیغات و روزنامهنگاری زرد، واژگان در این عرصه بیانگر نقشها، مسیرها و نتایجیاند که میتوانند در سرنوشت یک یا چند ملت اثرگذار باشند. پیش از این دربارهی تفاوتهای انواع اعتراضات اجتماعی از شورش، جنبش و انقلاب گرفته تا ارکان مختلف این رویدادها نوشتهایم. در این نوشتار که برگردانی از مقالهای دانشگاهی دربارهی رهبری حرکتهای اجتماعی است، به جایگاه و وظایف یک رهبر در جریان اعتراضات میپردازیم.
این نوشتار نخستینبار در وبسایت «ایدههایی برای جنبش» منتشر شده و در آن مارشال گنز و لیز مککنا به بررسی آنچه رهبری یک جنبش اجتماعی برعهده دارد میپردازند. مقاله با این رویکرد کلی همراه است که یک رهبر باید به معنی واقعی کلمه راهبری حرکت را برعهده داشته باشد و نباید فقط در نقش یک فرمانده که دستوراتی صادر میکند ظاهر شود.
در ادامه برگردان نکات اصلی این مقاله و عوامل تعیینکنندهی رهبری را میخوانید:
روابط داخلی و پیوستگی اجزاء
رهبری جنبشهای اجتماعی بر پایهی ارتباطات قوی میان افراد بنا شده است. این ارتباطات، حس همبستگی و وفاداری به هدف مشترک را افزایش میدهد. در این راستا، رهبران باید توانایی ایجاد روابطی را داشته باشند که به اعتماد و تعهد منجر شود و افراد را به همکاری و تلاش در راستای هدف مشترک ترغیب کند. از دیدگاه نویسندگان، این بعد از رهبری، افراد را از سطوح مختلف جامعه به هم پیوند میدهد و موجب میشود که اهداف مشترک به نیرویی برای تغییر تبدیل شوند.
روایتسازی، موتور محرک جنبش
رهبران با استفاده از روایتها یا داستانها میتوانند انگیزه و اشتیاق را در میان افراد بیدار کنند. این داستانها شامل روایتهای شخصی از تجربیات و آرزوهای افراد برای آینده بهتر است که نهتنها موجب الهام، بلکه به عنوان نیروی محرکی برای حرکت جمعی عمل میکنند. این داستانها میتوانند به افراد کمک کنند تا خود را به عنوان بخشی از یک جنبش بزرگتر ببینند و با مشکلات و موانع دستوپنجه نرم کنند.
استراتژی و ارائهی راهحل
استراتژیسازی برای موفقیت جنبشهای اجتماعی ضروری است. رهبران باید توانایی برنامهریزی و تحلیل داشته باشند تا بتوانند منابع محدود را به قدرت مؤثر تبدیل کنند و در راستای اهداف اصلی جنبش حرکت کنند. استراتژیسازی باید به گونهای باشد که با تغییر شرایط تطبیق پیدا کند و از منابع انسانی و مالی به بهترین نحو استفاده کند. نویسندگان تأکید میکنند که این فرآیند پویا و انطباقی میتواند به جنبشها کمک کند تا در برابر فشارها و چالشهای بیرونی مقاومت کنند و به اهداف خود نزدیک شوند.
سازماندهی و ساختارسازی
جنبشهای اجتماعی به ساختاری برای هماهنگی و تصمیمگیری نیاز دارند. گنز و مککنا به این نکته اشاره میکنند که بدون ساختار مناسب، جنبشها ممکن است به پراکندگی یا هرجومرج دچار شوند. اما اگر ساختار بیشازحد متمرکز باشد، خطر محدودیت و سرکوب خلاقیت را به دنبال دارد. از سوی دیگر، وابستگی مطلق به چند کادر در رهبری جنبش، امکان سرکوب آن را بیشتر میکند. بنابراین، رهبران باید ساختاری منعطف و پویا طراحی کنند که از یک سو به افراد آزادی عمل برای ابتکار و از سوی دیگر هماهنگی لازم برای دستیابی به اهداف را فراهم کند.
جمعبندی
برخلاف آنچه در ذهن عامهی مردم از یک رهبر شکلگرفته، وظیفهی رهبران فقط فرمان دادن و انتظار اجرا از مردم داشتن نیست.
در این مقاله، نقش رهبری به عنوان مجموعهای از مهارتها و ارتباطات که افراد را به سوی هدفی مشترک هدایت میکند، توصیف میشود. این رویکرد به رهبری، ترکیبی از تواناییهای فردی و اجتماعی را میطلبد و باعث میشود که افراد در نقشهای مختلف باهم تعامل کنند و به هدفی بزرگتر دست یابند. بهویژه در زمینه جنبشهای مدرن، این مفهوم رهبری شبکهای میتواند به عنوان مدلی برای ایجاد تغییرات اجتماعی عمیق و پایدار عمل کند. گنز و مککنا به نقش تعیینکننده رهبران در جهتدهی به این فرآیند و همچنین نیاز به بهبود مستمر استراتژیها و ساختارهای جنبش تأکید میکنند.
برای خواندن کامل نوشتار، میتوانید به وبسایت Mobilizing Ideas سر بزنید. جایی که این نوشتار بهطور کامل در دسترس است و به ابعاد بیشتری از رهبری در جنبشهای اجتماعی پرداخته شده است.
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوما بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.