آبان، جزوهای برای شورش
پدیدههای اجتماعی تصادفی به وقوع نمیپیوندند. زمینهها و تشدی کنندهها و بازیگرانی دارند که آنها را شکل میدهند و در ورای آن باید کاربردی در زندگی جامعه داشته باشند تا خود بتوانند جان بگیرند، از این رو بررسی هر پدیدهی اجتماعی نیازمند نگاهی به تمامی این جوانب است.
آبان ۱۳۹۸ و شورشهای سراسری در ایران نیز مانند هر پدیدهی دیگری از این قانون پیروی میکرد. از آنجا که زمان زیادی از این حوادث نمیگذرد و با وجود دسترسی به رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی، خط خبری آنچه رخداد نیازی به یادآوری ندارد اما بررسی معناها، اهداف و ماهیتی که در پس این رویدادها بود، به درک بهتر این بخش از تاریخ ایران و همچنین آموختن از آن برای آینده کمک خواهد کرد.
تابستان ۱۳۹۸ از نظر بینالمللی برای ایران شاید داغتر و مهمتر از روزهایی بود که برجام امضا شد. دولت ترامپ باید هر سه ماه اجرای برجام را تمدید میکرد و تهدید کرده بود که این کار را ادامه نخواهد داد. در آخر خامنهای با جملهی معروف «مذاکره نمیکنیم و جنگ هم نخواهد شد» فاتحهای بر لغو تحریمها و اجرای برجام خواند و مشکلات اساسی بهویژه در حوزهی نفت و مشتقات آن دوباره گریبان کشور را گرفتند. در این بین، تأمین هزینههای یارانهی داخلی و بهویژه تأمین بنزین و قیمت آن یکی از چالشهای اساسی دولت بود.
دولت روحانی طرحهایی برای کاهش هزینههای خود در حوزهی انرژی داشت که اتفاقا میتوانست از آنها برای ایجاد نارضایتیهای اقتصادی در جامعه و سرعت بخشیدن به آنها استفاده کند تا نتیجهی تصمیم خامنهای سریعتر در جامعه دیده و احساس شود. دولت روحانی که تا این زمان از افزایش قیمت بنزین و حاملهای انرژی برای جلوگیری از نارضایتی و از دست رفتن محبوبیت خودداری کرده بود، طرح افزایش قیمت بنزین را روی میز تصمیم گذاشت.
در اردیبهشت ۹۸ ناگهان خبرگزاری تسنیم به نقل از سخنگوی شرکت ملی پخش و پالایش نوشت که قرار است بنزین از وضعیت تک نرخی درآمده و سهمیهبندی شود. هجوم شبانه به پمپبنزینها و صفهای طولانی در روز بعد موجب شد طی یک روز مصرف بنزین در ایران بیش از ۶۰ میلیون لیتر افزایش یافته و به ۱۶۰ میلیون لیتر برسد. این واکنش شدید در جامعه، بیژن زنگنه، وزیر نفت وقت را ناگزیر به تکذیب کرد. زیبا اسماعیلی، سخنگو و مدیر روابط عمومی شرکت ملی پخش و چند تن دیگر برای ساعاتی بازداشت شدند و بالاخره با اعلام خروج طرح سهمیهبندی از دستور، آبها از آسیاب افتاد. وزارت نفت که ظاهرا طرح سهمیهبندی را دروغ خوانده و وعدهی برخورد با شایعهسازان را داده بود، خانم سخنگو را از سمت سخنگویی خلع و به مقام مشاور مدیرعامل شرکت ملی پخش منصوب کرد. زنگنه از ابتدای سال ۱۳۹۸ تا آبانماه دست کم در شش مصاحبه و در پاسخ مستقیم به پرسشها هرگونه سهمیهبندی و افزایش قیمت را تکذیب کرده یا جواب دو پهلو مبنی بر اینکه فعلا در دستور نیست، ارائه داده بود.
بالاخره در نیمهشب ۲۴ آبان، بدون هیچ اعلام قبلی، بنزین هم سهمیهبندی و هم ۲۰۰ درصد گران شد. صبح جمعه ۲۴ آبان ۹۸ آتش خشم عمومی از طبقهی متوسط و پایین جامعه ایران شعلهور و تا غروب آن روز ۲۹ استان را درگیر کرد. شدت این شورش بهحدی بود که یک روز پس از آن شورای عالی امنیت ملی دستور توقف اینترنت را صادر و سپس علی خامنهای طی سخنانی از این تصمیم حمایت و تلویحا دستور سرکوب را صادر کرد. در آخر طی تنها سه روز، بنابر گزارش تحقیقی رویترز، ۱۵۰۰ تن در خیابانهای ایران کشته شدند. آمارهای مرگ و میر نشان میدهند در آن آبان ۶۳۰۰ مرگ بدون ذکر دلیل ثبت شده است.
پیش از این ویژگیهای یک شورش اجتماعی را برشمردهایم اما نکتهی بسیار برجسته در این مورد این است که کمتر شورشی در تاریخ مدرن، عوامل و برنامهریزیای به این وضوح دارد.
نخست عامل اصلی شورش که یک شوک خبری در حوزهای که جامعه به آن حساسیت دارد؛ قیمت بنزین که از ابتدای آن سال بازیچهی اخبار دولت بود و حتی یک اعلام آزمایشی روی آن در اردیبهشت انجام شد تا میزان حساسیت جامعه سنجیده و از کارآیی آن اطمینان حاصل شود بهعنوان جرقهی این انفجار از سوی دولت بهکار گرفته شد اما مسئولیت این تصمیم به گردن جلسهی سران سه قوه انداخته شد که از اساس تصمیمی غیرقانونی برای آنها بود.
استفاده از ابزار حساسیت چنان دقیق انجام شد که بدون نیاز به هیچ فراخوان یا هدایتی، شورش از نخستین ساعات انتشار خبر در شهرها بهصورت خودجوش آغاز شد. ویژگی خودجوش بودن در شورش یکی از نکات مهمیست که ویژگیهای دیگر را تحت تاثیر قرار میدهد.
طبقهی اجتماعی یکی دیگر از ویژگیهای هر حرکت اجتماعیست و در آبان، طبقهی متوسط و ضعیف اقتصادی در ایران، بازیگر اصلی میدان بود. بهوضوح توسعهی این شورش از مناطق اقتصادی ضعیف شهری آغاز و پس از دو روز با گسترش سراسری، فقط اندکی بخشهای مرفهنشین درگیر آن شدند.
سطح خشم و خشونت از سوی شورشیان از همان ابتدای راه آغاز و سپس با اعمال خشونتهای بیدلیل حتی در اعتراضات مسالمتآمیز از سوی پلیس، شدیدتر شد. پلیس عمداً اقدام به شکستن شیشهی خودروها و آسیب زدن به آنها در بزرگراهها را در دستور داشت. در روز دوم، مردمی که خودروهای خود را در خیابان و بزرگراه به نشانهی اعتراض خاموش کرده و راهبندان ایجاد کرده بودند با واکنش نامناسب و خشونتبار پلیس مواجه شدند. این تشدید خشونت دست حاکمیت را برای سرکوب تمام قد باز میکرد.
سرعت در مراحل آغاز، اوجگیری و پایان مهمترین ویژگی یک شورش اجتماعیست. آبان از این نظر نیز کاملا دقیق عمل کرد. تمام ماجرا طی کمتر از ۱۰ روز رخ داد. حتی شاید بتوان گفت بین آغاز تا پایان شورش فقط ۵ روز فاصله زمانی وجود داشت.
گستردگی شورش نیز تا آبان ۹۸ بینظیر بود. آتش خشم بدون نیاز به دمیدن ارتباطات اینترنتی در آن بهسرعت سراسر ایران را فراگرفت.
در مجموع باوجودی که شورش آبان۹۸ باز هم با اهداف باجخواهی سیاسی و تسویهحسابهای درون حاکمیت از سوی بخشی از حاکمیت برنامهریزی شده بود اما چند ویژگی نهچندان خوشآیند را برای جمهوری اسلامی نشان داد. آسیبپذیری در مقابل یک سیل ناگهانی در جامعه، نارضایتی فزایندهی اقتصادی در بزرگترین طبقات اجتماعی و احتمال شکست در مقابل تشدید خشونت و سرکوب از جملهی این ویژگیها بودند. نارضایتی سیاسی که در دههی ۷۰ و ۸۰ شمسی در جامعه ایران نمایان شده بود اکنون همراهی نارضایتی اقتصادی را با خود داشت و به زودی در ماجرای مهسا امینی از حمایت نارضایتی اجتماعی نیز برخوردار شد. این سهضلع مثلث حکمرانی اکنون به لرزه افتاده و مقاومت خشونتبار در مقابل سرکوب نیز در شورش بعدی تمرین شدهاست.
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.