قیام مهسا بدون سازماندهی سازمان یافت (بخش نخست)
قیام، خیزش یا شورش هر سه در ادبیات سیاسی-اجتماعی یک معنی را میرسانند اما زمانی که با نام مهسا همراه میشوند، پدیدهای بیسابقه در ایران را رقم میزنند. رویدادی که در پایان تابستان ۱۴۰۱ در پی قتل مهسا امینی در ایران رخ داد، گوشهای تازه در تاریخ معاصر ایران آفرید که در این نوشتار به نقاط اوج و قدرت آن میپردازیم.
در بخش پیشین بررسی شورش ۱۴۰۱ به نقطهی آغاز آن یعنی پوشش خبری و اطلاعرسانی درست پرداختیم. این آغاز درواقع بنیان نخستین نقطهی قوت قیام را بنا نهاد. بین ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ که مهسا در ایستگاه متروی حقانی (جهانکودک) تهران به خاطر بدحجابی بازداشت شد تا شامگاه ۲۶ شهریور که بدن بیجان او در سقز دفن شد، نامش تقریبا سراسر جهان را فراگرفته بود.
ایستادگی، ایستادگی میآورد
در کنار اطلاعرسانی بهموقع، درست و کامل از سوی روزنامهنگاران متعهد، یک عامل دیگر نیز در توجه به مهسا موثر بود. ایستادگی خانواده علیرغم تمام فشارهای سنگین امنیتی در نخستین ساعات انتشار خبر و ادامهی این ایستادگی تا ماهها موجب شد افکار عمومی از فاجعهای که رخ داده بود جدا نشود. انتشار تصویر صورت معصوم مهسا در آیسییو در حالی که اثر کبودی و خونریزی داشت. انتشار داستان دستگیری از زبان برادر او که در لحظهی دستگیری همراهش بود و برخی جزئیات ساده اما واقعی، موجب شد از التهاب این جنایت کاسته نشود. جملهی «ما اینجا غریبیم» در نخستین روزهای انتشار ماجرا موج عاطفی بسیار بزرگی را ابتدا در شبکههای اجتماعی و سژس خیابانهای تهران بهراه انداخت.
همزمان با ایستادگی صادقانهی خانواده که از اسطورهسازی و بزرگنمایی پرهیز داشت و با سادگیای که نماد کردهای ایران است ارتباطش با جامعه را حفظ میکرد، تلاشهای رسوای دستگاه تبلیغات حکومت برای لاپوشانی به یاری آمد. افکار عمومی خشمگین از خشونتهای حکومت، آشنا با حیلهها و روشهای تغییر واقعیت جمهوری اسلامی، بهشدت در برابر روایتهای رسمی ایستاد. این موضوع تا جایی پیش رفت که کادر بیمارستان کسری تهدید و ایزوله شد. اما با این وجود تصاویر رادیولوژی و اسکن مغزی مهسا به بیرون راه پیدا کرد. بررسی این تصاویر در شبکههای اجتماعی و رسانههای خارجی موجب شد روایت دروغین پزشکی و سناریوی خودکشی یا سابقهی بیماری بیاعتبار شوند. در همین حال تلاشهای حاکمیت برای سرپوش گذاشتن و مقاومت فعال افکار عمومی در برابر آن موجب شد داستان مهسا پیش از مرگ او سراسری و حتی جهانی شود.
خاکسپاری پایان او نبود
حضور مؤثر شبکههای اجتماعی که پیش از این در شورشهای دیماه ۹۶ و آبان ۹۸ اثبات شده بود، در شورش مهسا بٌعدهای جهانی یافت. از زمان فرستادن او به بیمارستان تا لحظهی تدفین هشتک #مهسا_امینی بیش از ۲۰۰ میلیون بازنشر داشت. این هشتک خیلی زود رکورد جهانی ترند یک هشتک را با عبور از ۳۰۰ میلیون شکست. این رویداد توجه رسانههای اصلی جهان را به سوی ایران و وقایعی که در خیابانها میگذشت جلب کرد.
اعتراضات، تجمعها، مقاومتهای شدید در برابر نیروهای امنیتی و دیگر نشانههای شورش به سرعت شهر به شهر نمایان میشدند. حکومت با یک فرمول قدیمی و اثبات شده پا پیش گذاشت تا جنازهی مهسا را مخفیانه به شهر محل تولدش برده و شبانه دفن کند. پدر و خانوادهی مهسا با ایستادگی مثال زدنی از این اقدام جلوگیری کردند. نتیجهی این اقدام، ستون بزرگی از خودروهای عازم گورستان سقز در روز ۲۶ شهریور بود. تصاویر مربوط به این مراسم، بدون هیچ تردیدی در آینده در دروس تاریخ معاصر ایران تدریس خواهند شد. باوجودی که جادههای منتهی به گورستان بسته شده بود، مردم خودروها را رها کرده و پیاده به راه افتاده بودند تا خانوادهی مهسا را همراهی کنند.
درس مهم تا اینجا این بود که هیچ گروه، حزب، طبقه یا قوم خاصی در این وقایع رهبری یا فراخوان نداشت. حساسیت جامعه، صداقت در ارائهی داستان و شکسته شدن تابوی تهدیدهای امنیتی در کنار برملا شدن روشهای مهندسی افکار عمومی حکومت موجب شد جامعه بهصورت خودجوش به یک همبستگی برسد. استفاده از ابزارهای بسیار ساده و بدون پیچیدگی در شبکههای اجتماعی نیز این همبستگی را در دنیای مجازی با سرعت توسعه داد. مجموعهی این همبستگیها با همین روند رو به رشد و فراگیر تا چندین هفته ادامه داشت.
روشهای خودجوش و موفقیتِ موقت
پس از اعتراضات خیابانی تهران و خاکسپاری و شورش بزرگ در سقز و دیگر شهرهای کردستان، طی فقط چند ساعت، بزرگترین و کوچکترین شهرهای ایران شاهد فراگیرترین اعتراضات خیابانی بود.
مهمترین ویژگی این قیام تا اینجا این بود که آنچه در خیابان رخ میداد، از جنس خیابان و قیام بود. نه ژستهای سیاسی و رسانهای یا هدفمند برای تبلیغات و اهدافی خاص. آتشها برای مقابله با گاز اشکآور در خیابانها برپا شده بود و در جایی دختری ناگاه روسریاش را به دست گرفت و در آتش انداخت. یکی از نخستین نمادهای این مبارزات به همینسادگی شکل گرفت. در روزهای بعد میلیونها روسری در سراسر جهان توسط زنان ایران در آتشهایی که در خیابانهای جهان روشن کرده بودند سوزانده شد. این اقدام طی چند روز تمام تبلیغات چند دههای جمهوری اسلامی مبنی بر انتخابی بودن حجاب در ایران را برباد داد.
گام بعدی نمادی از دل تاریخ کهن و تمدن ایران بود.
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.