فدرالیسم، ملزومات و چالشها
مترجم: بهزاد احمدینیا
در دایره المعارف بریتانیکا تعریف پایهای فدرالیسم به شیوهای از حکومت اتلاق شده که در آن حداقل دو سطح قدرت دولتی وجود داشته باشد. به این معنا که به غیر از دولت مرکزی، دولتها و مراکز قدرت محلی نیز امکان وضع قوانین را داشته باشند.
بنابر دادههای State Policy Network ، از مجموع بیش از ۱۹۰ کشور جهان، در حال حاضر کمتر از ۳۰ کشور نظام حکومتی فدرال دارند که موفقترین آنها کشورهایی مانند آلمان، آمریکا، کانادا، استرالیا و سوئیس هستند.
مبانی
مبانی تقسیمات کشوری در فدرالیسم متعدد هستند اما مهمترین آنها شامل تقسیمات جغرافیایی، توان و منابع اقتصادی، قومیت و زبان است. برای هرکدام از این انواع نمونههای موفق و چالشبرانگیزی در جهان وجود دارد. در سوئیس مبنای اصلی تقسیمات گرایشات مذهبی-زبانی و کانتونیست که موجب تشکیل کانتونهایی با اندازههای مختلف شده است. در آمریکا جغرافیا و اقتصاد مهمترین عوامل تقسیم بوده و در هند زبان، قومیت و مذهب در اولویت قرار داده شده است.
مزایا
مهمترین مزیت فدرالیسم بر شکلهای دیگر حکومت این است که امکان تمرین دموکراسی در مناطق مختلف جغرافیایی و در ابعاد کوچک را فراهم میکند و اجازه میدهد دولتهای محلی قوانین را که برای ترکیب جغرافیایی، قومیتی و اقتصادی خودشان مناسبتر است وضع کنند. این مزیت در شکلهای غیر فدرال نیز قابل اجرا خواهد بود. مانند آنچه در بلژیک و فرانسه در شوراهای محلی و شهرداریها درنظر گرفته شده است.
عوامل موفقیت
آنچه یک حکومت فدرال را در حفظ خود موفق میکند نخست متمرکز نبودن قدرت در یک نقطه و سپس امکان ارتباط مردم و قدرت یا میزان دموکراسی حاکم در دولتهای محلی و دولت فدرال است. دومین عامل اثرگذار و قدرتمند، توان اقتصادی مناطق مختلف است. عامل بعدی یکپارچگی ملیست. تعریف ملت با استفاده از جغرافیا، زبان و فرهنگ مشترک در کنار شفافیت این تعریف میتواند حکومت فدرال را پایدار کند. ملیت در دولتهای فدرال به روشهای گوناگونی به چالش کشیده شده است. در آلمان ملیت موروثی، در کانادا و سوئیس ملیت اعطا میشود و در آمریکا بخشی بهدست آوردنی و بخشی موروثیست.
عامل چهارم در حفظ یکپارچگی، جغرافیاست. محصور بودن در عوامل طبیعی مانند جنگلها و کوههای برزیل یا کوههای آلپ در سوئیس یا ماهیت جزیرهای استرالیا موجب میشود احتمال موفقیت یک دولت فدرال در حفظ یکپارچگی سرزمینی افزایش یابد. دشمن و رقبای خارجی نیز مانند عوامل جغرافیایی عمل میکنند. در آلمان رقابت بین اقوام خارجی و آلمانیها موجب حفظ یکپارچگی و ملیت آلمانی شده است.
نمونههای ناموفق
دو نمونهی بسیار مهم در عصر مدرن که در آنها دولت فدرال بهدلیل فراهم نبودن شرایط دوام نیاورده و دچار فروپاشی جغرافیایی شدند، امپراطوری پروس در آلمان و اتحاد جماهیر شوروی بود. در هر دوی این نمونهها دولت مرکزی آزادی اجرای دموکراسی به دولتهای محلی را نمیداد و دولتهای محلی نیز امکان هیچگونه استقلال رای نداشتند. از سوی دیگر در هر دو مورد، نابرابری توان اقتصادی بین دولتهای محلی موجب تمرکز توان اقتصادی در دولت فدرال شده بود و نارضایتی و جداافتادگی تشدید شدهای در مناطق مختلف بهوجود آمده بود.
ناکارآمدی دولت فدرال برای هویت ملی و کشور بسیار خطرناکتر از ناکارآمدی اشکال دیگر حکومت است زیرا در حکومت فدرال، براساس قانون اساسی، قدرتهای منطقهای به رسمیت شناخته میشوند و معمولا شکلهایی از نیروی نظامی خاص خود را دارا خواهند بود. مانند آنچه در شوروی رخداد، در زمان اوج نارضایتی و ناتوانی، دولتهای محلی امکان بالقوهی تقسیم جغرافیایی را داشته و از این روش استفاده خواهند کرد.
جمعبندی
از مجموع دادههایی که از منابع مختلف ترجمهشد، میتوان به یک شمای کلی دربارهی میزان کارآمدی فدرالیسم در ایران رسید. ایران کشوری با اندازهی متوسط است که تقریبا هرگز شکلی از فدرالیسم را به خود ندیده است. حضور اقوام مختلف در ایران که تقریبا همگی از یک بنیان فرهنگی، زبانی و دینی استفاده میکنند، ملتی پایدار را تشکیل داده است اما عوامل جغرافیایی و اقتصادی با فدرالیسم همخوانی ندارد. نزدیک به دو سوم ایران مناطق کویری و کم توان اقتصادیست و بخش قابل توجهی از مناطقی که منابع طبیعی موردنیاز برای یک اقتصاد را دارند به دلیل تبعیضهای حاکمیتی در بیش از چهار دههی گذشته، امکان بهرهگیری از این منابع را نخواهند داشت. از سوی دیگر، تبدیل حکومت به یک سیستم فدرال موفق، نیازمند آموزش و مشق دموکراسی در مناطق مختلف است. آنچه پس از فروپاشی شوروی رخ داد به ما نشان میدهد که به جز معدود مناطقی که زمینههای آگاهی دموکراسی را داشتند، حتی کشورهای تازه تشکیل شده نیز گرفتار دیکتاتوریهای مرکزگرا شدند. از این نمونه میتوان بهخوبی اهمیت آگاهی دربارهی دموکراسی را در موفقیت فدرالیسم درک کرد. چنین چالشی در آمریکا، آلمان یا کانادا وجود ندارد. در مجموع در صورتی که شرایط یک انتقال سیستم طولانی با یک قانون اساسی شفاف و بسیار مدرن برای تبدیل ایران به یک حکومت فدرال وجود نداشته باشد، حفظ یکپارچگی برای این کشور در یک دولت فدرال آنی، بسیار دشوار خواهد بود.