یک شورش، دو رهبر و دو شکست
تابستان داغ سال ۱۳۹۶ با پیروزی مجدد حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری و شکست آستان قدس رضوی و سپاه آغاز شد. رقابت درون حاکمیت جمهوری اسلامی برای کسب کرسی قوهی مجریه بسیار شدید بود. اصولگرایان با اتکا به منابع مالی بدون حسابی که علیخامنهای در اختیارشان گذاشته بود قصد پایین کشیدن اصلاحطلبها را داشتند اما در این نبرد شکست خوردند. سمت پیروز به رویه معمول حاضر به ارائه هیچ امتیازی به شکستخوردگان نبود و دولت ترامپ نیز تهدید کرده بوداز مهرماه برجام را تمدید نخواهد کرد و تحریمهای نفتی در حال بازگشت کامل به ایران بودند. در این بین سپاه تقاضای امتیاز پروژههای نفت و گاز و صادرات نفت ایران در دوران تحریم را میخواست و وزارت نفت دولت روحانی نیز از این امر سرباز میزد. با این زمینه، سپاه و آستان قدس رضوی به فکر چارهای برای فشار بر دولت افتادند.
مؤسسات مالی و اعتباری که کار خود را از صندوقهای قرضالحسنه محلی آغاز کرده بودند، اکنون مانند یک بمب ساعتی بزرگ با شمارش معکوسی که از ماهها پیش آغاز شده، در دست سپاه آمادهی انفجار بود. مشکلات با موسسه مالی فرشتگان آغاز و با فروش آن به موسسه مالی کاسپین، گریبان این موسسه مالی را نیز گرفت. پیرو آن مؤسسات مالی افضل و توس نیز به زنجیرهی ورشکستگی و بحران بازپرداخت سپردهها پیوستند و دیری نپایید که تجمعات مالباختگان و سپردهگذارها در مشهد آغاز شد. نکته بسیار مهم کلیدی در اینباره این است که تمامی این موسسات وابستگان آستان قدس رضوی و سپاه پاسداران بودند که درواقع درصد بسیار بزرگی از کل نقدینگی و سرمایه در داخل ایران را در جیب خود دارند.
مجلس و دولت به تکاپوی مقابله با این بحران آفرینی افتادند و کنترل مؤسسات مالی ورشکسته را در دست گرفتند. باوجودی که تا آذرماه براساس اعلام رسمی، ۹۸ درصد از مطالبات سپردهگذاران در حدود ۳هزار میلیارد تومان پرداخت شده بود، تجمعات به تهران و مقابل مجلس کشیده شد.
با ورود نیروی انتظامی به تجمعات و گسترش زنجیرهی ورشکستگیها از خراسان به سایر استانها و افزوده شدن موسسه مالی ملل که با نام عسگریه برای تامین مالی و خدمات بانکی بسیج راهاندازی شده بود به همراه ثامن، پدیده و آرمان، زنجیرهی توقف پرداخت پول به سپردهگذاران به شدت گسترده و تعداد بسیار بیشتری از مردم به خیابان و مقابل شعب موسسات مالی آمدند تا پول خود را برداشت کنند. این رویه موجب شد برخی دیگر موسسات که در این زنجیره نبودند نیز با تشدید درخواست برداشت روبرو شده و در معرض خطر قرار گیرند.
تا اینجای این سناریو سپاه و آستان قدس رضوی تصور میکردند که اوضاع را تحت کنترل دارند. و یک نابسامانی اجتماعی-اقتصادی علیه دولت راهانداختهاند که دولت را مقابل مردم قرار داده است اما گسترش نارضایتیها و تجمعات خیابانی در شهرستانها از سوی مالباختگان موجب شد دیگر بخشهای جامعه که از اوضاع اقتصادی نابسمان بهشدت ناراضی بودند به اعتراضات بپیوندند. در این مقطع تقاضاهای قابل رسیدگی و کنترل سپردهگذاران تبدیل به خواستهها و خشونتهایی شد که هیچ سمت و سوی مشخص و قابل پاسخی نداشت.
ورود شورشهای خیابانی به مرحلهی خشونتبار تقریبا از هفتم دیماه ۹۶ در شهرستانها مختلف آغاز شد. زلزلهی نهچندان شدید تهران برای چند روزی فضای پایتخت را کمی از شورش جدا کرد اما اینبار بازیگری تازه در شبکههای اجتماعی و رسانههای خارج از ایران به بازی افزوده شد. بهطور مشخص شبکه خبری تلگرامی آمدنیوز به مدیریت مرحوم «روحالله زم» (دو سال پس از این شورش وی توسط جمهوری اسلامی به عراق کشانده و از آنجا ربوده شد و درنهایت در زندان اوین تهران اعدام شد) اقدام به رهبری نامحسوس اعتراضات و انتشار فراخوانهای تجمعات کرد. حضور شبکههای اجتماعی و بهویژه تلگرام که تا پیش از این بهصورت سازمانیافته مورد استفاده قرار نگرفته بود و دسترسی آسان به آن از طریق تلفنهمراه، حادثهای شگرف و بزرگ در مقابل جمهوری اسلامی قرار داد.
شورشهایی که بنابر برنامهی طراحان نخستین، قرار بود به اعتراضاتی محدود، ادامهدار و دردسر اقتصادی برای دولت محدود باشد، اکنون شورشی خیابانی بود که سراسر ایران را درگیر خود کرده بود. تنها در استان لرستان و فقط در خرمآباد ۴۴ شعبه بانک از ۲۰ تا ۱۰۰ درصد آسیب دید و بیش از ۶۴ خودپرداز بهکلی تخریب شد. سطح خشونت در این شورش از سوی معترضان در دهههای اخیر کمسابقه بود. نهایتا حاکمیت با قطع اینترنت و استقرار یگانهای ضد شورش در تمامی مراکز شهری و بازداشت و برخورد خشونتبار با معترضان موفق شد آرامش نسبی را به خیابانها بازگرداند.
شورش دیماه ۹۶ چند ویژگی داشت که نقاط قوت و ضعف آنرا تشکیل دادند. نخست اینکه این شورش در ابتدای راه رهبرانی پنهان در داخل حاکمیت داشت اما در میانه راه رهبری نامحسوس به کانال تلگرام آمدنیوز و برخی بازیگران خارج از ایران انتقال یافت اما هیچیک از آنها نتوانستند شورش را به سوی اهداف موردنظرشان هدایت کنند.
در دیماه ۹۶ نقش و اثرگذاری شبکههای اجتماعی و روشهای تازه ارتباطی و حتی استفاده از تلوزیزونهای ۲۴ ساعته برای اطلاعرسانی را بهخوبی آشکار کرد. شدت و سرعت گسترش شورش و هماهنگی و اطلاعرسانی درباره جزئیاتی مانند حضور نیروهای ضدشورش در نقاط شهری یک رخداد تازه در شورشهای ایران بود. اثرگذاری این روشها به حدی جدی بود که جمهوری اسلامی به قیمت اختلال در نظام بانکی و حتی شبکههای ارتباطی امنیتی، ناگزیر به قطع اینترنت در سراسر کشور شد. همچنین طی ماههای بعد، تلگرام به مجموعهی شبکههای اجتماعی فیلتر شده پیوست تا امکان استفاده از آن برای ارتباط مردم از بین رفته یا دشوار شود.
در پایان، این شورش با وجودی که دو رهبر را با دو پایگاه متضاد و اهداف کاملا متفاوت تجربه کرد، از آنجا که رهبران کنترل امور را از دست دادند و خواستههای یکسان و قابل دستیابیای برای آن وجود نداشت، همچنین پایگاه اجتماعی مشخصی این شورش را نمایندگی نمیکرد، شکست خورد و تنها هزینههای مالی و جانی آن در تاریخ ایران ثبت شد.
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.