تداوم، همراهی، پیروزی
نگاهی به پنج دهه جنبش دانشجویی در کرهجنوبی
کرهجنوبی، کشوری که پس از جنگ جهانی دوم و پس از دوپارهشدن کشور کره بهوجود آمد، اکنون در ردهی چهاردهم رتبهبندی اقتصاد جهان ایستاده است. این ردهبندی نشان میدهد که حتی عربستان سعودی و اسپانیا نیز پایینتر از این کشور هستند. دستاوردهای اقتصادی این کشور در واقع از سال ۱۹۶۱ (۱۳۳۹) آغاز شد. این تاریخ با آغاز صنعتی شدن اقتصاد در ایران همزمان است اما پیشرفت این کشور در این حوزه تا سال ۱۹۷۹ (۱۳۵۷) آرام و غیرقابل مقایسه با ایران بود.
در بحبوحهی انقلاب اسلامی در ایران، کرهجنوبی درگیر یک حکومت دیکتاتوری نظامی و درگیریهای دانشجویان و کارگران با این حکومت بود. پس از پیروزی جنبش اجتماعی در کرهجنوبی که تا سال ۱۹۸۹ بهطول انجامید، اقتصاد و دموکراسی در این کشور فرسنگها پیشتر از ایران و در ردهی کشورهای جهان اول قرار گرفته بود. در این نوشته به نقش و عملکرد جنبش دانشجویی در فروپاشی دیکتاتوری در کره و برقراری دموکراسی میپردازیم.
قانون مادامالعمر و تولد یک جنبش
در ابتدای دههی ۱۹۷۰ میلادی، ژنرال پارک چون هی که یک دههی پیش با یک کودتای نظامی بهقدرت رسیده و اوضاع اقتصادی را اندکی سروسامان داده بود، یک بازنگری در قانون اساسی را به تصویب رساند. این قانون اساسی جدید که بهنام «یوشین» معرفی شد، به او اجازه میداد بهصورت مادامالعمر در قدرت باقی بماند.
دانشجویان کرهای این قانون را نپذیرفتند و اقدام به تشکیل گروههای دانشجویی برای اعتراض و مقابله با یوشین کردند. در ۱۹۷۳ این اقدامات وارد مرحلهی عملیاتی و راهاندازی اعتراضات در دانشگاهها علیه قانون اساسی جدید شد. با گذشت چند ماه از آغاز اعتراضات، حکومت نظامی کره، در کشور وضعیت اضطراری درجه یک اعلام و هرگونه مخالفت با یوشین را ممنوع کرد. دانشجویان بیتوجه به این ممنوعیت، اعتراضات گستردهای را در دانشگاههای سراسر کره شکل دادند.
تقریبا همزمان با این اعتراضات، کشتهشدن یک فعال حقوق کارگری در بازداشت پلیس موجب شد دانشجویان به حمایت از حقوق کارگران، به اعتراضات کارگری پیوسته و یکسال پرتنش را برای دیکتاتور رقم بزنند.
یکسال بعد، کیم سانگ جی، دانشجوی دانشگاه ملی سئول در بازداشت پلیس زیر شکنجه جان سپرد. این رویداد موجب جرقهای دوباره در جنبش دانشجویی و اعتراضات سراسری شد که تا ۱۹۷۹ هرسال برگزار میشد.
سقوط نخستین دیکتاتور
در اکتبر ۱۹۷۹ (۲۴ مهر ۱۳۵۸) جنبش دانشجویی، خیزشِ بو-ما را آغاز کرد. گروههای اجتماعی مختلف از کارگران و عامهی مردم نیز به این خیزش پیوسته و به مدت یکهفته خیابانهای بوسان و ماسان را به تصرف خود درآوردند. انگیزهی اصلی از این خیزش، مشکلات اقتصادی و فساد دولت دیکتاتوری بود. بیعدالتیها و چکمهی سرکوب موجب شده بود تمامی جامعهی کره یکپارچه به خیابان بیایند.
فشارهای اجتماعی ناشی از قیامهای پیوسته و سراسری به رهبری دانشجویانو کارگران، رویداد جالبی را رقم زد. در پنجم آبان ۱۳۵۸، دیکتاتور ژنرال هیی، به دست سرتیم حفاظت و اطلاعات خودش ترور و کشته شد.
جنبش دانشجویی کره در دههی ۷۰ میلادی با استفاده از تبلیغات گسترده، اقدامات نمادین مانند اعتصاب غذا و همکاری و همراهی با دیگر معترضان اجتماعی مانند کارگران و همچنین تداوم خستگی ناپذیر اعتراضات توانست توجه عمومی را در کنار مسائل اقتصادی به مسائل مدنی مانند حقوق بشر، حقوق کارگران و آزادیهای اجتماعی جلب کرده و دیکتاتور نظامی مورد حمایت آمریکا را از سر راه بردارد اما این پایان ماجرا نبود.
دههی ۸۰، اوج اعتراضات و پیروزی
در ماه می ۱۹۸۰ (۲۶ اردیبهشت۱۳۵۹) تقریبا همزمان با طرح قانون حجاب اجباری در ایران، دانشجویان کرهای خیزشِ گوانگجو را رقم زدند. با مرگ دیکتاتور نظامی پیشین، یک کودتای نظامی تازه در کره رخ داد و دولت نظامی تازهای برسر کار آمد. درواقع تمامی دستاوردهای جنبش دانشجویی در دههی پیش برباد رفته بود. این دولت تازهی نظامی در اقدامی قابل پیشبینی اعلام حکومت نظامی کرد. دانشجویان دانشگاه گوآنگجو در اعتراض به این اقدام به خیابان آمدند و مردم نیز با آنها همراهی کردند.
واکنش حکومت به این اعتراضات، مشت آهنین بود. حجم و شدت سرکوب در گوآنگجو به حدی بود که برخی منابع صدها و برخی دیگر هزاران کشته و زخمی را در این زمان گزارش کردند. چندین روز رویارویی پلیس و دانشجویان، شهر را به خون کشید. پس از آن گوآنگجو به نمادی از استقامت در تاریخ مدنی کره تبدیل شد.
این سرکوب نهتنها موجب سکوت دانشجویان نشد، بلکه فعالیت آنها را گسترش داد. در این سالها بخشی از بدنهی جنبش دانشجویی به سلاحهای اعتراضی مانند کوکتل مولوتف روی آوردند ودرگیریها با پلیس با خشونت و جدیت بیشتری ادامه یافتند. همزمان تداوم اعتراضات در سراسر کشور نیز به پیشبرد و توسعهی خواستهی آزادیهای مدنی کمک میکرد.
پایان دهههای سیاه
در سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶) تقریبا همزمان با ماههای پایانی جنگ ایران و عراق، کره جایگاهی مناسب در کشورهای صنعتی و صادرکنندهی کالا پیدا کرده بود. وضعیت معیشتی مردم تغییرات اساسی کرده و LG، Samsung و هیوندای توانسته بودند محصولات خود را در رقابت با محصولات ژاپنی و غربی قرار دهند. وضعیت بهتر اقتصادی اما موجب پیشرفت دموکراسی نشده بود.
در بهار آنسال یک دانشجوی دانشگاه سئول در بازداشت پلیس و زیر شکنجه جان سپرد. جنبش دانشجویی که اکنون دو دهه تجربه و تجهیز را در چنته داشت، بار دیگر به خیابان آمد. اعتراضات بهسرعت در سراسر کشور گسترش یافت. تمامی گروههای مدنی فعال در کشور از جمله کارگران و شهروندان به این اعتراضات پیوستند و درنهایت حکومت نظامی کره عقب نشینی کرد. قانون اساسی برای انتخابات آزاد و مستقیم رئیس جمهوری تصویب و دموکراسی در کره آغاز شد.
این دموکراسی در دههی ۹۰ میلادی با پاکسازی کامل نظامیان از سیستم انتخاباتی و زیر نظارت نیروهای مدنی مانند جنبش دانشجویی تکمیل شد. در این دوران، رشد اقتصادی به همراه آزادیهای مدنی کره را از کشوری در حال رشد به آسمان پرتاب کرد.
سیاستهای اقتصادی اصلاحی که از ۱۹۶۱ در کره آغاز و تمرکز خود را بر صادرات گذاشته بود، طی سه دهه فقط توانسته بود درآمد سرانه را از ۱۰۰ دلار به ۵ هزار دلار برساند (درآمد سرانه در ایران در ۱۹۷۰ بیش از ۱۰۰۰ دلار بود). در دههی ۹۰ میلادی آزادی گردش اطلاعات، آزادی بیان و اقتصاد آزاد توانست طی یک دهه کره را به درآمد سرانهی بالاتر از ۱۰ هزار و سپس طی ۵ سال به درآمد سرانهی ۲۰هزار دلار برساند. درواقع رشد چشمگیر اقتصادی در پی برقراری دموکراسی به هیچ وجه قابل مقایسه با رشد اقتصادی در دوران دیکتاتوری نظامی نبود.
جمعبندی
جنبش دانشجویان کره جنوبی همچنان در قید حیات است. این جنبش طی چندین دهه مبارزهی خود برای آزادی، از تاکتیکهای مختلفی استفاده کرد اما مهمترین آنها عبارتند از: تداوم، همراهی و تطبیقپذیری.
دانشجویان هرگز از سرکوب و خشونت حکومت نهراسیدند. خود را برای مقابله با این اهرمها آموخته کردند و بادیگر معترضان و مبارزان همراه شدند. در نقطهای که لازم بود، کارگران و دانشجویان به یکدیگر پیوستند و از سوی مردم عامه نیز همراهی شدند. فشارهای اجتماعی گستردهای که جنبش دانشجویی در کره رقم زد، همچنین ناشی از رشوه نگرفتن این گروه بود. دانشجویان هرگز با گرفتن پست و مقامهای دولتی و عضویت در پارلمان و دیگر نهادهای حکومتی کنار نیامده و دست از مبارزه برنداشتند. همچنین در زمانهایی که نیاز بود، در کنار مبارزات مدنی، خشونت پلیس را با مقابله و جنگ پاسخ دادند.
اکنون کرهجنوبی از نظر درآمد سرانه نزدیک به کشور ژاپن، و ایران نزدیک به لبنان است.
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.