راستیآزمایی ادعای حسن رحیمپور ازغدی: «قبل انقلاب روحانیت جرات حرکت در خیابان را نداشت»
نیلوفر غلامی، همکار ارشد در موسسه ترویج جامعه باز
حسن رحیمپور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، گفت: «برخیها میگویند از وقتی انقلاب شد روحانیت احترامش کم شد، اصلاً چنین نیست قبل انقلاب روحانیت جرأت حرکت در خیابان را نداشت و اصل اسلام محترم نبود چه برسد به روحانیت. برخی طلبهها میگویند به ما بی احترامی میکنند به ما فحش میدهند خوب خیلی از انبیا را مورد تمسخر قرار دادند. تو باید به وظیفهات عمل کنی حتی اگر فحش دهند ما نباید فقط به فکر خودمان باشیم.».
آیا ادعای رحیمپور ازغدی درست است؟
به موجب اصل اول قانون اساسی مشروطه که در سال ۱۲۸۵ به تصویب مجلس شورای ملی رسید و تا پیش از انقلاب ۵۷ قانون رسمی نظام پادشاهی مشروطه ایران بود، مذهب رسمی ایران اسلام اعلام شد و پادشاه ایران باید دارا و مروج این مذهب میبود.
درست است که در دوره پهلوی اول روحانیت توانایی مداخله در امور کشور را نداشت اما وظایف سنتی و دینی خود را آزادانه انجام میداد و حوزه علمیه قم نیز در زمان رضاشاه فعالیت خود را از سر گرفت. در زمان پهلوی دوم اما دست روحانیت بازتر از گذشته شد و مرجعیت شیعه از نجف به ایران منتقل شد. حتی محمدرضاشاه پهلوی رابطه خوبی با حسین بروجردی مرجع تقلید شیعیان داشت و در زمان تصدی وی بر حوزه علمیه قم جمعیت طلاب ساکن در قم بالغ بر شش هزار نفر شد.
به اعتراف رسانههای جمهوری اسلامی در زمان پیروزی انقلاب ۵۷، در ایران حدود ۲۵۰۰۰ مسجد وجود داشت و ۴۰۰۰ مسجد نیز در اختیار شهروندان اهل تسنن بود. این آمار به درستی نشان میدهد که حکومت مستقر مشکلی با دین نداشت. تصاویر بسیاری از محمدرضاشاه پهلوی به عنوان شخص اول کشور همراه با روحانیون در دیدارهای گوناگون، مراسم مذهبی و حتی حرم امام هشتم شیعیان در مشهد وجود دارد که نشان میدهد دروازه مذهب به روی مردم باز بود.
رابطه حاکمیت و روحانیت به گونهای بود که روحالله خمینی به روحانیونی که با شاه همراهی و برای او دعا میکردند، لقب «آخوند درباری» داده بود و آنان را فاسدانی میدانست که «سازمان امنیت معمم کرده». حتی به عنوان نمونه غلامحسین دانشی، روحانی و نماینده مردم آبادان در مجلس شورای ملی و از مجریان برنامههای مذهبی رادیو و تلویزیون که با فرمان خمینی مبنی بر تعطیلی مجلس شورای ملی مخالفت کرده و آنرا یاوهگویی و خرابکاری دانسته بود، بلافاصله پس از پیروزی انقلاب ۵۷ به جرم فساد فیالارض، محاربه با خدا و خلق خدا به اعدام محکوم شد و ۲۲ اسفند همان سال اعدام شد.
ادعای حسن رحیمپور ازغدی مبنی بر محترم نبودن اسلام و جرات نداشتن روحانیون برای حرکت در خیابانها قبل از انقلاب اسلامی در ایران، تماما نادرست است و برعکس در آن زمان مردم احترام ویژهای برای روحانیت قائل بودند. اما بخش دیگر صحبتهای وی از قول طلبهها مبنی بر بیاحترامی به آنان از سوی برخی شهروندان ادعای اشتباه برانگیزی است. پس از ۴۳ سال حکمرانی همهجانبه روحانیت بر تمامی ابعاد زندگی شهروندان که بر اساس گزارشهای رسمی کارنامهای مملو از فساد و نقض حقوق بشر است، اعتراض شهروندان نه از باب بیاحترامی بلکه از باب ناکارآمدی حکمرانی مذهبی است.