راستی آزمایی, یادداشت مهمان

متداول‌ترین سوگیری‌های شناختی

متداول‌ترین سوگیری‌های شناختی

متداول‌ترین سوگیری‌های شناختی

نوشته شده توسط کندرا چری، بازبینی و تایید توسط امی مورین

مترجم رضا عرب

علی رغم اینکه همه‌ی آدم‌ها اعتقاد دارند که منطقی‌اند و عاقلانه رفتار می‌کنند، واقعیات نشان می‌دهند که انسان‌ها به طور مدام تحت تاثیر تعصب‌های شناختی (یا سوگیری‌های شناختی) هستند. این گونه از سوگیری‌ها، تفکر دقیق را مختل کرده، بر باورهای‌مان تاثیر می‌گذارند، و تصمیمات و داوری‌هایی را که فرد به طور روزمره اتخاذ می‌کند، منحرف می‌کنند.

گاهی این تعصبات نسبتاً واضح ‌اند و خودتان نوع خاصی از سوگیری را در خود یا دیگران تشخیص می‌دهید. در مواردی اما این تعصبات خیلی ظریف هستند و برای خود فرد تقریباً غیرقابل تشخیص.

اما چرا این سوگیری‌ها رخ می دهند؟ «توجه» یک ابزار محدود برای انسان است. یعنی اینکه ما نمی‌توانیم به همه‌ی جزئیات و رویدادهای خُرد در فرایند شکل‌گیری تفکرات و عقایدمان توجه کنیم. از این رو، معمولا از میانبر‌های ذهنی بهره می‌بریم که توانایی ما را در ارزیابی تسریع می‌کنند اما در عین حال گاهی ما را به وادی تعصب درمی‌اندازند.

لیست ذیل تنها تعدادی از سوگیری‌های شناختی‌اند که تاثیر بسزایی بر نوع تفکر، احساسات، و رفتار شما می گذارند:

۱. سوگیری تائیدی

تعصب یا سوگیری تائیدی یک نوع از سوگیری ست که در آن، ما بیشتر به اطلاعاتی توجه می‌کنیم که عقاید کنونی‌مان را تائید می‌کنند. از طریق این تعصب، افراد اطلاعاتی را مهم تلقی می‌کنند که مؤید چیزهایی که به آن فکر می‌کنند یا بدان عقیده دارند.

مثال‌هایی همچون:

– توجه تنها به اطلاعاتی که عقاید شما را در مورد موضوعاتی چون قوانین حمل سلاح یا گرمایش زمین مورد تائید قرار می دهد.

– فالو کردن افرادی در شبکه‌های اجتماعی که با شما هم‌نظرند.

– انتخاب منابع خبری که نظرات شما را تائید کنند.

– اجتناب از گوش دادن به نظرات مخالف.

– عدم توجه به تمام شواهد و واقعیات به شیوه‌ای منطقی و عقلانی.

چندین دلیل برای چنین رویدادی وجود دارد. یک دلیل آن است که یافتن تائید برای عقاید کنونی‌مان کمک می‌کند تا از منابع ذهنی‌ کمتری برای تصمیم‌گیری استفاده کنیم. علاوه بر این به احساس عزت نفس ما نیز کمک می کند چرا که این حس را به فرد می دهد که باروهایش دقیق هستند.

افراد با عقاید متضاد می‌توانند به یک مطلب گوش دهند و جلسه را با دو تفسیر متفاوت ترک کنند، و به نظر هر کدامشان مطلب تائیدکننده‌ی نگرش آن‌ها بوده است. این اغلب بیانگر این نکته ست که سوگیری تائیدی باعث تعصب در عقاید می شود.

مشکل اینجاست که این همه می‌تواند به انتخاب‌های غلط منتهی شود و توانایی فرد در گوش دادن به عقاید مخالف را سلب کند.

۲. سوگیری گذشته‌نگر

تعصب گذشته‌نگر نوعی از سوگیری شناختی است که فرد رخدادهای عموماً تصادفی را بیش از حد معقول جدی می‌گیرد. معمولاً به این سوگیری، پدیده‌ی «من از اول می‌دونستم» نیز می گویند.

برخی از مثال‌ها چنین هستند:

– پس از اتمام مسابقه، اصرار بر اینکه من از اول می‌دانستم چه تیمی قرار است این مسابقه فوتبال را ببرد.

– باور بر اینکه شما از اول می‌دانستید که یک کاندیدا قرار است برنده‌ی انتخابات شود.

– بعد از اینکه در یک شیر یا خط باختید بگویید از اول می‌دانستید که شما نخواهید برد.

– مرور سوالات یک امتحان و این فکر که شما جواب سوالاتی را که پاسخ ندادید، می‌دانستید.

پژوهش معروف:

در یک آزمایش معروف روانشناسی، از تعدادی از دانشجویان خواسته شد که پیش بینی کنند که آیا نامزدی قاضی توماس به دیوان عالی آمریکا تائید خواهد شد.

قبل از رای‌گیری سنا، ۵۸درصد از دانشجویان فکر می‌کردند که او تائید خواهد شد. پس از اینکه قاضی توماس تائید شد، دانشجویان دوباره مورد پرسش قرار گرفتند. این بار ۷۸ درصد آنها گفتند که آنها از اول باور داشتند که قاضی توماس تائید خواهد شد.

 

– باور به این که شما می‌دانستید کدام سهام بورس قرار است سودآور شود.

 

تعصب گذشته‌نگر به دلایل متعددی رخ می‌دهد؛ من جمله توانایی ما برای «بد بیادآوری» پیش بینی‌های‌مان است. تمایل ما برای درنظر گرفتن رویدادها به صورت اجتناب ناپذیر، و میل برای باور به اینکه ما می توانستیم برخی رویدادها را پیش بینی کنیم.

اثر این تعصب در اینجاست که قابلیت خود در پیش بینی امور را دست بالا می‌گیریم. این معمولاً منجر به دست زدن به خطرات غیرعاقلانه می شود.

۳. لنگرانداختن

لنگرانداختن اصطلاحاً نوعی از سوگیری ست که فرد به طور زیادی تحت تاثیر اولین اطلاعاتی که می‌شنود قرار می‌گیرد . برخی از مثال‌ها از این دست اند:

– اولین عددی که در چانه‌زدن بر سر قیمت به آن اشاره می‌شود، نقطه‌ی لنگرگاه تمام چانه‌زدن‌ها و گفتگوهای بعدی قرار می‌گیرد.

– شنیدن تصادفی یک عدد می‌تواند بر تخمین‌های کاملاً بی‌ربط اثر بگذارد.

– دکترها می‌توانند در معرض چنین سوگیری‌هایی در تشخیص بیماران باشند. اولین حسی که دکتر از بیمار می‌گیرد اغلب تبدیل به لنگرگاه می شود و می‌تواند حتی به غلط ارزیابی‌های بعدی پزشک برای تشخیص را تحت تاثیر قرار دهد.

در حالیکه وجود این نوع از تعصب به خوبی ثبت شده، علل وجود آن هنوز به خوبی یافت نشده‌اند. برخی از تحقیقات نشان می‌دهند که منبع اطلاعات لنگرگاهی نقش مهمی بازی می کند. عوامل دیگری همچون  محرک زمینه‌ای و حس و حال فرد هم می توانند موثر باشند.

همچون دیگر تعصب‌های شناختی، لنگر انداختن می‌تواند بر تصمیمات روزمره نیز تاثیر بگذارد. برای مثال می تواند بر مبلغی که شما مایل هستید برای خانه‌تان پرداخت کنید اثر بگذارد. با این همه، می تواند گاهی به تصمیمات بد منتهی شود و فرد را از درنظر گرفتن دیگر عوامل مهم غافل سازد.

۴. اثر اطلاعات غلط

اثر اطلاعات غلط یک نوع سوگیری حافظه است که بیشتر به چیزهایی که بعد از اتفاق اصلی روی داده‌اند، توجه می کند. فردی که شاهد یک تصادف یا جرم بوده ممکن است باور داشته باشد که یادآوری‌اش از رویداد کاملاً دقیق است. اما محققان دریافته‌اند که حافظه بسیار تحت تاثیر چیزهای خیلی جزئی است. برای مثال:

– تحقیقات نشان داده‌اند که صرفاً پرسیدن چند سوال درباره‌ی رویداد می تواند آنچه را که فرد از آن به یاد دارد، تغییر دهد.

– دیدن پوشش رسانه‌ای رویداد می‌تواند آنچه را که فرد از رویداد به یاد می‌آورد، تغییر دهد.

پژوهش معروف:

در یک آزمایش معروف توسط متخصص حافظه، الیزابت لفتوس، عده‌ای یک ویدئو از تصادفی جاده‌ای را دیدند و سپس دو سوال اندکی متفاوت از آنها پرسیده شد: « ماشین‌ها قبل از اینکه بهم بخورند با چه سرعتی حرکت می‌کردند؟» یا « ماشین‌ها قبل از اینکه به هم بکوبند با چه سرعتی حرکت می‌کردند؟»

یک هفته بعد از همین افراد پرسیده شد که آیا در ویدئو شیشه‌ی شکسته هم دیده‌اند. آن‌هایی که به سوال «به هم بکوبند» پاسخ داده بودند به طور بیشتری به غلط دیدن شیشه‌ی شکسته را به یاد آوردند.

– شنیدن دیدگاه افراد دیگر درباره‌ی رویداد می‌تواند خاطرات شما را درباره آنچه روی داده، تغییر دهد.

 

آثار اطلاعات غلط می تواند از امور جزئی تا چیزهایی جدی را در بر بگیرد. ممکن است باعث شود شما چیزی را به اشتباه به یاد بیاورید که در محل‌کار اتفاق افتاد. یا می تواند منجر به شناسایی اشتباه یک مظنون در یک پرونده‌ی جنایی شود.

  1. ۵. سوگیری بازیگر-مشاهده‌گر

سوگیری بازیگر-مشاهده‌گر تمایلی ست برای ارجاع دادن اعمال‌مان به عوامل خارجی و اعمال دیگران به عوامل درونی. مدلی که ما دیگران و اعمال‌شان را درنظر می گیریم به متغییرهای متنوعی بستگی دارد اما بشدت تحت تاثیر این واقعیت است که آیا ما خود نقشی در آن عمل داریم (بازیگریم) و یا اینکه تنها ناظر (مشاهده‌گر) آن عمل هستیم.

وقتی موضوع بر سر اعمال خودمان است، احتمالش خیلی زیاد است که کارهای‌مان را به عوامل بیرونی ربط دهیم. مثلاً:

– ممکن است شکایت کنید که یک جلسه مهم را خراب کردید چون که جت لگ (خسته از پرواز بلند) بودید.

–  ممکن است اعتراض کنید که امتحان را افتادید چون معلم سوالات پیچیده‌ی زیادی طرح کرده بود.

اما وقتی نوبت توضیح دادن کارهای دیگران می رسد ما اغلب آن را به عوامل درونی و شخصی ربط می‌دهیم. برای مثال:

– یکی از همکاران ارائه‌اش در جلسه را خراب کرده چون او تنبل و ناکارآمد است (نه چون خسته از پرواز بوده).

– یکی از همکلاسی‌ها در امتحان مردود شد چونکه فاقد هوش و پشتکار لازم است (و نه بخاطر سوالات سخت معلم).

با وجود اینکه عوامل مختلفی در اینجا نقش دارند اما نقطه نظر خود فرد نقش بسزایی دارد. هنگامی که خودمان بازیگر در یک موقعیت هستیم، قادر به مشاهده‌ی افکار و رفتار خودمان هستیم. وقتی نوبت به دیگران می‌رسد، ما نمی دانیم آنها به چه فکر می‌کنند. در نتیجه ما در مورد خودمان به عوامل محیطی توجه می کنیم و برای دیگران درباره‌ی عوامل درونی آنها دست به حدس و گمان می‌زنیم.

مشکل این آنجاست که این اغلب به سوءبرداشت ختم می‌شود. در هر کدام از این دو موقعیت ما ضرورتاً داریم فقط یک جنبه را مقصر می‌دانیم، بیش از آنکه به تمام متغییرهایی که مهم‌اند، فکر کنیم.

۶. اثر اجماع کاذب

اثر اجماع کاذب یک نوع سوگیری ست که فرد هم‌نظریِ دیگران با باورها، رفتارها، و افکارش را دست بالا می‌گیرد. برای نمونه:

– فکر می‌کنی که بقیه مردم هم عقاید شما درمورد مسائل جدال‌برانگیز را دارند.

– دست بالا گرفتن تعداد افرادی که مثل شما هستند.

– اعتقاد به اینکه اکثریت افراد تمایلات شما را دارند.

محققان بر این باروند که اثر اجماع کاذب به دلایل مختلفی اتفاق می افتد. اول، آدم‌هایی که بیشترین اوقات را با آن‌ها می‌گذاریم (خانواده و دوستان) معمولاً با ما هم عقیده هستند. از این رو ما گمان می کنیم که این بیانگر تفکر اکثریت جامعه است.

دلیل دیگر اثرگذاری راحت این سوگیری شناختی باور به این است که بقیه آدم‌ها هم عین ما هستند چون چنین باوری در خدمت حس عزت نفس ماست. زیرا اجازه می‌دهد که حس نرمال بودن داشته و در نسبت به دیگران به خود حس مثبتی داشته باشیم.

این نه تنها می تواند باعث شود فرد به غلط گمان کند همه با او موافق هستند بلکه می تواند گاهی ارزش بیش از حد بالایی به عقاید خود بدهد. همچنین باعث می‌شود ما احساسات دیگران هنگام تصمیم‌گیری را در نظر نگیریم.

 

۷. اثر هاله‌ای

اثر هاله‌ای به تمایلی گفته می شود که طی آن، اولین حسی که از فردی می گیریم تعیین کننده‌ی قضاوت کلی ما از آن فرد می شود. به این سوگیری همچنین «الگوهای کلیشه‌ای جذابیت ظاهری» و یا «آنچه زیباست پس خوبست» نیز می گویند. ما بطور روزمره تحت تاثیر هاله‌ی افراد هستیم و یا از آن استفاده می کنیم. برای مثال:

– تمایل به اینکه هر که زیباتر و آراسته‌تر است، باهوش‌تر، مهربان‌تر، و بامزه‌تر از آدم‌های کمتر جذاب است.

– باور به اینکه کالاهایی که توسط افراد جذاب تبلیغ می‌شوند، ارزش‌مند ترند.

– تمایل به اینکه نامزد سیاسی که با اعتماد بنفس‌تر است حتماً باهوش‌تر و کاراتر هم هست.

یک عامل برای اثرگذاری سوگیری هاله‌ای، تمایل ما برای همیشه درست بودن است. اگر حس اول‌مان از یک نفر مثبت باشد، ما دنبال هر دلیلی هستیم که ارزیابی اولیه‌مان را تایید کند. این کمک می کند که دچار اختلال شناختی نشویم که به معنی داشتن باورهای متضاد است.

این سوگیری شناختی می تواند اثرات نیرومندی در دنیای واقعی بگذارد. مثلاً کاندیدای استخدام در یک شغل که در نظر اول جذاب و دوست‌داشتنی به نظر بیاید احتمالاً باهوش و کارآمد در نظر گرفته می‌شود.

۸. سوگیری خودتائیدی

این سوگیری نوعی از تمایل است که فرد برای موفقیت‌هایش به خود می بالد اما در شکست‌هایش تقصیر را به گردن عوامل خارجی می اندازد. وقتی که در یک پروژه موفق می شوید، معمولاً فرض می گیرید که دلیلش سخت کار کردن شماست. اما وقتی آن طور که باید پیش نمی رود، خیلی احتمال دارد که شرایط یا شانس بد را مقصر بدانید.

چند مثال:

– ربط دادن نمرات خوب به باهوش بودن و سخت درس خواندن.

– باور به اینکه عملکرد خوب ورزشی شما بخاطر تمرین و کار سخت است.

– فکر کردن به اینکه شما کار درخواستی‌تان را گرفتید فقط بر اساس شایستگی‌تان.

این خودتائیدی می تواند در اثر عوامل مختلفی باشد. سن و جنس فرد، بر اساس تحقیقات، می توانند اثرگذار باشند. افراد مسن معمولاً بیشتر بخاطر موفقیت‌شان به خود می بالند. همچنین مردها بیشتر احتمال دارد که شکست‌شان را گردن عوامل بیرونی بیاندازند.

این سوگیری نقش مهمی در حفط عزت نفس فرد بازی می کند. با این همه می تواند منجر شود که فرد به غلط اغلب دیگران را مقصر بداند و از نقایص خود غافل شود.

۹. تمرکز بر دانش در دسترس

این سوگیری تمایلی ست برای در نظر گرفتن احتمال یک رخداد بر اساس مثال‌هایی که به سادگی به ذهن می‌آیند. برخی از مثال‌ها از این دست هستند:

– پس از خواندن چند گزارش درباره سرقت اتومبیل در محله‌تان، شما باور می کنید که این نوع جرائم خیلی مرسوم‌تر از آنچه آمار می‌گوید هستند.

– شما فکر می کنید که سقوط هواپیما خیلی محتمل است (بیش از واقعیت) بخاطر اینکه به سادگی چند مثال از سقوط را در ذهن دارید.

این در واقع یک میانبر ذهنی است که بناست در زمان صرفه جویی کند، بویژه هنگامی که میخواهیم خطر کاری را بسنجیم. مشکل اتکاء به این نوع از تفکر این است که اغلب به محاسبه‌ی غلط و تصمیم اشتباه منتهی می شود.

مثلا سیگاری‌هایی که هرگز در اطرافیانش ندیده‌اند کسی از مصرف سیگار بمیرد خطرات سیگار کشیدن را دست کم می گیرند. در مقابل اگه شما دو خواهر و پنج همسایه داشتید که سرطان سینه دارند اینطور باور دارید که این نوع از سرطان خیلی بیش از آنچه که آمار می‌گوید شایع است.

 

۱۰. خوش بینی

خوش بینی نوعی از سوگیری ست که در آن شما احتمال رخ دادن اتفاقات خوب برای خود را خیلی بالا در نظر می گیرید و در مقابل احتمال رخدادهای منفی را دست کم. اصولاً ما گرایش داریم که در مورد خودمان خوش‌بین باشیم.

برای مثال ما ممکن است فرض کنیم که چنین اتفاقات بدی قرار نیست برای ما رخ دهد:

– طلاق

– از دست دادن شغل

– بیماری

– مرگ

سوگیری خوش‌بینی ریشه در «تمرکز بر دانش در دسترس» دارد. چونکه شما می توانید به سادگی مثال‌هایی به یاد بیاروید که اتفاقات بد برای دیگران افتاده و به نظر برسد که دیگران در معرض اتفاقات بد هستند.

این سوگیری ممکن است باعث گردد که سلامتی افراد به خطر سلامتی بیفتد همچون سیگار کسیدن، بد غذا خوردن، یا نبستن کمربند ایمنی. متاسفانه تخقیقات نشان می دهند که این نوع خوش‌بینی به سختی کاهش می یابد.

اما از طرف دیگر و خوشبختانه، این نوع از خوش بینی نوعی از حس انتظار برای آینده را در ما بوجود می آورد و به ما امید و انگیره می دهد که اهداف مان را پیگیری کنیم.

جمع بندی

سوگیری‌های شناختی ذکر شده در بالا شایع هستند. اما این‌ها فقط نمونه‌ی کوچکی از انواع سوگیری‌ها و تعصباتی‌اند که تفکر را تحت شعاع قرار می دهند. این سوگیری‌ها در شکل‌گیری بخش عمده‌ای از افکار و تصمیمات ما نقش دارند.

خیلی از این سوگیری‌ها اجتناب ناپذیر هستند. غالباً ما اصلاً این فرصت را نداریم که هر فکر و تصمیمی را دقیق ارزیابی کنیم که آیا متاثر از یکی از سوگیری‌های شناختی هست یا نه. اما آگاهی نسبت به این سوگیری‌ها بسیار مفید است و کمک خواهد کرد تا یاد بگیریم که چگونه از اتخاذ تصمیمات بد دوری کنیم.