بررسی رویکرد گروههای مختلف اپوزوسیون به جنگ غزه
بهزاد احمدینیا
آتش جنگ که شعلهور میشود، معمولا جدا از آنچه در معرکه رخ میدهد، نور این آتش، اطراف را هم روشن میکند؛ از آنچه در پنهان برخی گوشهها میگذرد رونمایی میکند. شاید بشود به شعر معروف مولانا ارجاع داد: «چون که آتش گرم کار خویش شد/ هر نئی شمع مزار خویش شد».
طی نزدیک به سه هفتهای که از آغاز درگیری در غزه میان اسرائیل حماس بهدنبال حملات تروریستی این گروه اسلامگرا به خاک اسرائیل میگذرد، اظهارنظرها و موضعگیریهای مختلفی از سراسر جهان دربارهی این منازعه صورت گرفته است. در رویدادهای پیشین معمولا میشد این موضعگیریها را به دو دستهی کلی حامیان فلسطین و حامیان اسرائیل تقسیم کرد اما اینبار یک تفاوت اساسی وجود دارد که این دستهبندی را تغییر داده است. برخلاف دفعات گذشته، اینبار کمتر این درگیری به نزاع کهنهی فلسطین-اسرائیل نسبت داده شده و از آن به جنگ حماس و اسرائیل یاد میشود.
شاید بتوان این ویژگی را مهمترین اثر اجتماعی و تئوریک دور تازهی درگیریها دانست. از محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانهی باختری رود اردن گرفته تا شاهزاده رضا پهلوی حساب حماس از مردم و آرمان فلسطین را جدا کردند و غیر از رسانههای حامی یا تحت کنترل جمهوریاسلامی و روسیه، تقریبا تمامی خطوط خبری آنچه در غزه در جریان است را جنگ حماس و اسرائیل عنوان کردهاند. این دستاوردیست که اقدام آغازگر این مجادله یعنی حملهی تروریستی حماس به غزه داشت.
در کنار این موضوع، اهمیت دیگری که اتفاقات اخیر برای ایرانیان دارد، آشنایی آنها با دیدگاههای بدون روتوش جریانهای مختلف مخالف جمهوری اسلامی است. علت اهمیت آن نیز این است که از زمان رویکار آمدن جمهوری اسلامی در انقلاب ۵۷، ایران درگیر نزاعی به قدمت تاریخ شد و برای آن هزینههای مادی و معنوی گزافی بر دوش ملک و ملت گذاشت. طیف اسلامگرای انقلابیون ۵۷ که بهشدت زیر دین تسلیحات و آموزشهای چریکی و شبکههای قاچاق فلسطینیان و بهویژه یاسر عرفات بودند، به جهت ادای این دین، تمامی امکانات و حتی امنیت کشور را به این آرمان پیشکش کردند و تا جایی پیسش رفتند که در شرایطی که ایران در جنگ بود، نیوری نظامی به سوریه اعزام کردند که قدس را آزاد کند. اکنون نگاهی اجمالی به آنچه از تریبونهای مختلف خارج از کشور منتشر شده، به ما کمک میکند تا ریشهیابی این جریانها را آسانتر انجام دهیم.
اظهارنظرها و موضعگیریهای تشکلها و شخصیتهای ایرانی خارج از کشور را میتوان به دو دسته عمده تقسیم کرد. دستهای که یکسر یا با وزنی بیشتر اسرائیل برای این جنگ شماتت میکنند و دستهای که حق اسرائیل را برای دفاع از خود بهرسمیت میشناسند و اقدام حماس را تروریستی و این گروه را لایق نکوهش میدانند.
دستهی نخست متشکل از سه خط اصلیست. گروهها و نهادهای شبه حقوق بشری با گرایشات چپ جهانی، حامیان پیدا و پنهان جمهوری اسلامی و آن بخش از اپوزوسیون که با گرایش جمهوریخواهی خود را معرفی میکند اما درواقع برجستهترین ویژگی آن مخالفت با رضا پهلوی و جریان بازگشت به مشروطه است. در مقابل نیز گروهها و شخصیتهای مشروطهخواه، جمهوریخواه و سکولار ایستادهاند که هم اسرائیل را دارای حق دفاع میدانند و هم هشدارهای رعایت قوانین و قواعد اخلاقی جنگ در این راه را عنوان میکنند.
تشکل «همگامی» که خود را متشکل از گروههای جمهوریخواه با گرایشات مختلف معرفی میکند، در بیانیهای اقدام حماس در حمله به اسرائیل را به جای تروریستی «ماجراجویانه» نام برده و با توجه به سابقهی اسرائیل (بنابر ادعای این بیانیه) در حمله به مراکز پزشکی، خواستار تشکیل کمیتهی حقیقتیاب برای بررسی انفجار بیمارستان الاهلی شده است.
طیف موسوم به ملی-مذهبی که از ستونهای تشکیل جمهوری اسلامی و بعدتر از مخالفان روادار رژیم هستند، در میان دستهی نخست جا میگیرند. آقای رضا علیجانی در مصاحبهای با صدای آمریکا این منازعه را فلسطینی-اسرائیلی خوانده و با اشاره به سابقهی تاریخی این منازعه، خواستار آن شده که استاندارد دوگانه در بررسی حقوق بشری آن کنار گذاشته شود. او همچنین بدون نامبردن، نامهی لابی اتحاد علیه ایران هستهای که خواستار کوبیدن ج.ا بهعنوان سر این مار شده بود و تلویحا اظهارات شاهزاده رضا پهلوی را جنگطلبی علیه ایران خوانده است.
طیف ملی-مذهبی در دونامهای که خطاب به وقایع غزه منتشر شده نیز حضور پر رنگی داشته است. در یک نامه که بنابر ادعا صدها تن آن را امضا کردهاند، اسامی کوچک و بزرگ متنوعی به چشم میخورد. از عبدالله مؤمنی و سراجالدین میردامادی گرفته تا حمیدرضا جلاییپور و فرخ نگهدار همگی خواستار آتشبس فوری بهعنوان مهمترین نیاز امروز جهان شدهاند.
دومین نامه که باز هم در واکنش به درخواست گروه اتحاد علیه ایران هستهای نوشته شد، امضای کمتر از صد فعال سیاسی را در خود دارد اما در متن آن فقط اشارهای به جنگ غزه شده و آن هم مختص آن است که مخالفت اسرائیل و جمهوری اسلامی با طرح دو کشور دو سیستم در فلسطین موجب این درگیریهاست. این نامه که امضا کنندگان آن اسامی جالبتری دارند، از حمید عاصفی و حسن یوسفی اشکوری تا حسن شریعتمداری، فرج سرکوهی و تقی رحمانی را در برمیگیرد. متن این نامه در دفاع از مبارزات داخلی مردم ایران برای آزادی و در مزمت هرگونه حمله نظامی برای سرنگونی جمهوری اسلامی نوشته شده و تلویحا هر کمک خارجی یا درخواست کمک خارجی برای سرنگونی جمهوری اسلامی را نکوهش میکند.
احزاب چپ و کرد نیز که فعالترین گروه اپوزوسیون اتنیکی خارج کشور را تشکیل میدهند، در ادبیاتی شبیه به دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی ضمن محکوم کردن یکجانبه و تمام قد اسرائیل (مشابه رسانههای جمهوری اسلامی) خواستار توقف جنگ و بهرسمیت شناخته شدن حق فلسطین و حماس برای حملات آزادیبخش شدهاند. کومله، حزب دموکرات و رسانهی چپ نمونهای از این گرایش هستند. کوردستان مدیا که پا را فراتر گذاشته و کردستان را قربانی دوم جنگ غزه دانسته است!
شورای مدیریت گذار نیز در اقدامی جالب علیرغم آنکه حسن شریعتمداری از بنیانگذاران و چهرههای اصلی آن، در بین امضا کنندگان نامهی دوم است، در نقدی به قلم عبدالستار دوشوکی، این نامه را بیحاصل و تنها برای خودنمایی امضا کنندگان آن دانسته است.
در طیف مقابل گرچه اظهارات و تحلیلها و پوششهای خبری مختلف براساس بهرسمیت شناختن حق اسرائیل و تروریستی و جدا از مردم خواندن حماس ارائه شده اما اشاره به سرآمد این تحلیلها برای آشنایی با آن کافیست. شاهزاده رضا پهلوی در گفتگویی که هفته گذشته با فاکسنیوز آمریکا انجام شد، ضمن بهرسمیت شناختن حق اسرائیل برای دفاع ازخود، یادآور شد که این نزاع، جنگ با تروریسم است و هر چشم بینایی میبیند که آنچه حماس و دیگر گروههای نیابتی جمهوری اسلامی در منطقه انجام میدهند، تروریستیست. او یادآور شد که جمهوری اسلامی هر چه از منابع مالی بهدست بیاورد برای بیثباتی منطقه هزینهی بیشتری میکند و از آنجا که ثبات در این منطقه حاکم نخواهد شد مگر آنکه حکومت جمهوریاسلامی پایان یابد، باید آنرا سرنگون کرد.
وی راهکار این رویکرد را در محدود و قطع کردن دسترسی تهران به منابع مالی دانست و خواستار آن شد که مماشات دولت بایدن با خامنهای پایان یافته و رگ حیاتی این نظام یعنی منابع دلاری از آن گرفته شود. شاهزاده رضا پهلوی در این گفتگو تأکید کرد که مشخص است که منابع آزاد شده و در اختیار قرار گرفتهی جمهوری اسلامی برای رفع مشکلات مردم ایران و کمک به گرسنگان هزینه نمیشود و رد دلارها را میتوان در موشکهایی که تروریستها در آسمان خاورمیانه به پرواز در میآورند جستجو کرد.