نگاهی به آغاز و پایان انقلاب در تونس (بخش پایانی)
تا یازدهم ژانویهی ۲۰۱۱ (۲۱ام دیماه ۱۳۸۹) اعتصاب سراسری کارگران تونس به وکلا و معلمان نیز سرایت کرد. وقایع انقلاب تونس که تا اینجا نیز بهسرعت پیش میرفت، از این روز شتابی دو چندان گرفت. در چندین شهر بزرگ، دولت با استفاده از نیروهای ضدشورش پلیس و لباسشخصیهای شبهنظامی حامی بنعلی اقدام به سرکوب شدید کرده بود. بسیاری از وبلاگنویسان، خوانندگان رپ و دانشجویان دستگیر شده بودند. یک عکاس خبری اروپایی در اثر شلیک مستقیم گاز اشکاور از سوی پلیس کشته شد و بالاخره حزب آزادی تونس بعد از نماز جمعهی ۱۴ ژانویه اعلام راهپیمایی سراسری کرد.
اعلام راهپیمایی در شرایطی بود که حکومت تجمع بیش از ۳ نفر را ممنوع و فرار از دست پلیس را موجب تیراندازی اعلام کرده بود. تقریبا در تمامی شهرها نیروهای نظامی مستقر شده و بنعلی در نطقی تلویزیونی اعلام کرده بود که قول میدهد قانون اساسی حاکم را که به او بیشتر از سال ۲۰۱۴ اجازهی حکومت نمیداد، تغییر ندهد. او دولتش را منحل و وضعیت اضطراری اعلام کرده بود. همچنین وعده داد که طی ماه آینده ۳۰۰هزار شغل جدید ایجاد خواهد شد؛ وعدهای که چنان بیبنیان بود که بیشتر موجب خنده و طنز شد. هیچکدام از این اقدامات نتوانست از راهپیمایی بزرگ ۱۴ ژانویه جلوگیری کند و حزب آزادی نیز اعلام کرد که این رویه در روزهای آتی نیز ادامه خواهد داشت.
اواخر روز، حکومت نظامی اعلام شد. ارتش فرودگاه را در اختیار گرفت و آسمان کشور را بست. هواپیمایی با حمایت نظامی لیبی به مقصد مالت از تونس برخاست اما اجازهی فورد در مالت یا خاک فرانسه را نیافت چون حامل بنعلی بود. در آخر عربستان سعودی بهشرط دوری بنعلی از سیاست تا پایان عمر، به او پناهندگی شرایط اضطراری داد و او در جده فرود آمد. محمد بوعزیزی، سبزیفروش دورهگرد، ۲۸ روز زنده نماند تا ببیند که آتشی که برافروخت، دیکتاتور را فراری داده است.
دیکتاتور رفت اما مشکلات تمام نشد
خروج بنعلی از قدرت پایان ماجرای دیکتاتوری و فلاکت در تونس نبود. نیروهای شبهنظامی و پلیس وفادار به او شروع به درگیری مسلحانه با ارتش کردند. غنوشی، نخستوزیر بنعلی، ادعای ریاستجمهوری کرد از سوی دادگاه قانون اساسی منع شد. تا چهل روز بعد او همچنان در سمت نخستوزیر باقیماند و سپس استعفا داد.
دسترسی به فیسبوک در کشور تا ۸۰درصد کاهش یافتهبود و همچنان محدود بود اما یوتیوب و دیگر شبکههای آن روز نسبتا آزاد شدند. درگیریهای مسلحانه میان شبهنظامیان طرفدار بنعلی و ارتش در نقاط مختلف ادامه داشت.
کشمکشهای سیاسی در بالای قدرت تا چهل روز پس از خروج بنعلی و حتی پس از خبر سکتهی مغزی و در بستر مرگ افتادنش ادامه داشت. در پایان ۴۰ هزار تن به خیابان آمدند و خواستار استعفای الغنوشی شدند که در ۲۷ فوریه انجام شد. همچنین مردم در اعتراض به طرحهای مختلف شورای قانون اساسی برای انتخابات ریاستجمهوری، یک تظاهرات ۱۰۰ هزار نفره برگزار و خواستار برقراری نظام پارلمانی بهجای ریاستجمهوری شدند. الباجی قائد السبسی، یک سیاستمدار عملگرای کارکشته، جانشین نخستوزیر مخلوع شد. انتخابات تا شش ماه بعد به تعویق افتاد و دوران گذار به دموکراسی با سختیهای فراوان آغاز شد.
تونس در نهایت ۳ سال بعد یعنی در سال ۲۰۱۴ نخستین انتخابات واقعی را تجربه و دولت رسمی السبسی آغاز بهکار کرد که تا زمان مرگ او در سال ۲۰۱۹ بر سر کار بود.
درسهایی که بهار عربی مدیون آنهاست
در زمان حکمرانی بنعلی، کنترل تمامی رسانهها و اینترنت کشور در اختیار دولت تونس بود. با اوجگیری اعتراضات، فیسبوک و یوتیوب از دسترس عموم خارج شد. تنها کمتر از ۲۰درصد از جمعیت هنوز امکان دسترسی به این شبکهها را در جریان انقلاب داشتند اما بهخوبی از آن بهره گرفتند.
نخستین درس بزرگ در این بخش بود. جیلیان یورک، نویسنده و فعال حقوق بشر آمریکایی، شدت محدودیت در تونس را اینگونه توصیف کرد: «دسترسی به اخبار و اطلاعات داخل تونس بهقدری اندک بود که پوشش بینالمللی از اخبار انقلاب مردم، حتی از پوشش رسانهها دربارهی جنبش سبز ایران (۱۳۸۸) و حرکتهای سیاسی در داخل چین نیز کمتر بود.» استفادهی بهجا و دقیق از فیسبوک توسط جوانان برای انتشار اخبار و دوری از افراد فرصتطلب و انتشار اخبار جعلی موجب شد انقلاب تونس کاملا بیصدا نماند.
دومین ویژگی قابل توجه در انقلاب تونس، همبستگی بسیار بالا میان ارکان مختلف جامعه در اعتصابها بهویژه جامعهی وکلای تونس بود. جدا از کارگران و معلمان که اعتصابهای سراسری را رقم زدند، ۹۵ درصد از ۸ هزار وکیل تونس، با پیوستن به اعتصاب و حضور در تجمعها، دولت را ناگزیر به عقبنشینی کردند. لازم به ذکر است که پیوستن پلیس و نیروهای انتظامی به مردم تا نزدیک به یکماه پس از خروج بنعلی از کشور نیز اتفاق نیفتاد.
چند آموزه برای ایرانیان
شباهتهای زیادی میان انقلاب تونس و حرکتهای شورشی در ایران دهههای اخیر وجود دارد. برخلاف مردم ایران در سال ۵۷ که نمیدانستند چه میخواهند و تصمیم برای بعد از سلطنت را بر عهدهی انقلابیون گذاشتند، مردم تونس با حضور در خیابان در همان هفتههای نخست، نظامی دقیق و دموکراتیک را اعلام کردند و اجازهی مصادرهی انقلاب را به کسی ندادند. این ویژگی ناشی از آگاهی عمومی و بهویژه اثرگذاری نخبگانی بود که دوسویه و در وسط بازی نمیکردند.
سانسور و فیلترینگ مانع از سازماندهی و اطلاعرسانی کامل دربارهی انقلاب نشد. این امر در صورتی که به فرصتطلبها امکان فعالیت داده میشد وجود نداشت. جوانان تونس بهجای دنبال کردن سلبریتیهای سیاسی، خود اقدام به انتشار ویدئوها و اخبار درست کردن و خبرسازیها و گروهسازیها نپرداختند.
مهمترین نکتهای که باید از تونس آموخت این بود که باتوجه به بسته بودن تمام فضای داخل، کشورهای خارجی و بازیگران خارجی کمترین اثرگذاری را در وقایع داشتند. این توهم که برای انقلاب قطعا نیاز به نیروی خارجی و کشورهای دیگر وجود دارد، با نگاهی گذرا به وقایع تونس باطل میشود. تنها اثر بزرگ خارجی در این انقلاب، ارائهی پناهندگی سیاسی به بنعلی از سوی عربستان برای پایان دادن به درگیریها بود. دولت آمریکا در تابستان سال ۲۰۱۹ (۸ سال بعد از انقلاب) یک کمک ۳۳۵ میلیون دلاری که در اقساط ۵ ساله به تونس پرداخت میشود را تصویب کرد تا به استقرار دموکراسی در این کشور کمک کند.
برخی از این درسها را کشورهای عربی در همان روزها آموختند.
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.