آکادمی جنبش, یادداشت

توییتر و گاز اشک‌آور

همه چیز از ساخت یک مسجد و یک مرکز خرید در پارک گزی استانبول آغاز شد. این پارک یکی از یادگارهای نوسازی شهر توسط آتاتورک بود.

توییتر و گاز اشک‌آور

کتابی درباره‌ی انقلاب‌های اینترنتی

ترجمه: بهزاد احمدی‌نیا

 

در کتاب «توییتر و گاز اشک‌آور: قدرت و شکنندگی اعتراضات شبکه‌ای»، زینب توفکچی نقش فناوری دیجیتال در جنبش‌های اجتماعی معاصر را بررسی می‌کند و به طور خاص به اعتراضات پارک گزی در ترکیه در سال ۲۰۱۳ می‌پردازد. این بخش تحلیل جامعی از نحوه استفاده معترضان از پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی مانند توییتر برای بسیج، سازماندهی و حفظ اعتراضات ارائه می‌دهد و همچنین نقاط ضعف و چالش‌های ذاتی جنبش‌های شبکه‌ای را برجسته می‌کند.

همه چیز از ساخت یک مسجد و یک مرکز خرید در پارک گزی استانبول آغاز شد. این پارک یکی از یادگارهای نوسازی شهر توسط آتاتورک بود. محل پارک دو قرن پیش‌تر یک واحد توپخانه‌ی ارتش عثمانی و بعدتر یک استادیوم بود اما مهندس معمار فرانسوی که به دعوت آتاتورک آمده بود، از آن یک پارک ساخت.

اعتراضات پارک گزی به عنوان یک تحصن کوچک علیه تخریب برنامه‌ریزی شده آغاز شد. اما به سرعت به یک جنبش سراسری علیه دولت نخست‌وزیر وقت، رجب طیب اردوغان، تبدیل شد. توفکچی توضیح می‌دهد که چگونه رسانه‌های اجتماعی به عنوان یک کاتالیزور و ابزار برای معترضان عمل کردند. توییتر به ویژه به عنوان یک رسانه اصلی برای انتشار اطلاعات، هماهنگی اقدامات و اشتراک به‌روزرسانی‌های لحظه‌ای عمل کرد. این اتصال دیجیتال اجازه داد اعتراضات به سرعت گسترش یابد و گروه‌ها و افرادی را که ممکن بود در غیر این صورت شرکت نکنند، جذب کرد.

یکی از نقاط قوت کلیدی ساختار شبکه‌ای اعتراضات پارک گزی، توانایی آن در دور زدن رسانه‌های سنتی بود که به شدت توسط دولت سانسور و کنترل می‌شدند. رسانه‌های اجتماعی به فعالان اجازه دادند تا از این دروازه‌بان‌ها عبور کرده و یک روایت موازی ایجاد کنند که خشونت پلیس و فساد دولت را افشا می‌کرد. این شفافیت باعث جلب حمایت عمومی و توجه بین‌المللی شد و قدرت ابزارهای دیجیتال در شکل‌دهی به گفتمان عمومی را نشان داد. آن‌روزها دولت اردوغان در گام‌های پیاپی به‌سوی دیکتاتوری و اسلامی کردن ترکیه پیش‌می‌رفت. از قانون منع فروش شبانه‌ی الکل گرفته تا حذف نوروز و البته حذف نمادهای آتاتورک مانند نام پل سلطان سلیم و … . اعتراضات گاه‌و‌بی‌گاه به نادیده گرفته شدن قانون اساسی لائیک ترکیه و کمپین‌های آن‌لاین برای مقابله آنها نیز در جریان بود تا اینکه ماجرای پارک گزی آغاز شد.

تجمع پارک گزی در ابتدا توسط حامیان محیط زیست در ماه می ۲۰۱۳ (۷ خرداد ۱۳۹۲) آغاز شد. پلیس این تجمع را یک‌روز بعدتر سرکوب و پارک را تخلیه کرد اما معترضان با استفاده از اعلامیه‌ها و ویدئوهایی که از خشونت پلیس در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردند دو روز بعد با جمعیتی عظیم به محل بازگشتند. این‌بار چادرهای اسکان در پارک برپا شد. کتابخانه و بیمارستان در چادر تاسیس کردند. و حتی مرکز توزیغ غذا هم تدارک دیده شد تا برای مدت طولانی در محل حضور داشته باشند. هماهنگی‌ها و اطلاع‌رسانی با استفاده از توییتر به‌عنوان شبکه‌ی اصلی انجام می‌شد. رسانه‌های دولتی و غیر دولتی ترکیه این تجمع را به‌شدت محدود و با سانسور زیاد پوشش می‌دادند و تلاش می‌کردند تعداد افراد را بسیار کمتر از آنچه بود اعلام کنند.

این تقابل رسانه‌ای این‌بار به‌سود معترضان تمام شد. چند هفته بعد وقتی پلیس ضدشورش با گاز اشک‌آور و ماشین آبپاش معترضان را از پارک گزی تخلیه کرد، سراسر ترکیه در بسیاری از پارک‌ها تجمع‌های مشابه به‌راه افتاده بود. برآورد می‌شود دست کم ۳ میلیون تن از جمعیت ۸۰ میلیونی آن‌روز ترکیه در این اعتراضات نقش فعال داشتند. اعتراض‌هایی که بیش از ۱۰ هفته ادامه یافت و طی آن ۲۲ تن کشته، ۵هزار تن زخمی و نزدیک به ۳ هزار تن راهی زندان شدند.

با این حال، توفکچی به محدودیت‌ها و شکنندگی‌های چنین جنبش‌های شبکه‌ای نیز می‌پردازد. نبود رهبری مرکزی، مذاکره یا ارائه درخواست‌های منسجم به دولت را دشوار می‌کرد. در حالی که این ساختار غیرمتمرکز باعث بسیج سریع شد اما ناهماهنگی استراتژیک و درگیری‌های داخلی راهم رقم زد. وابستگی جنبش به پلتفرم‌های دیجیتال آن را در برابر نظارت دولت و حملات سایبری آسیب‌پذیر کرد که برای مختل کردن ارتباطات و ترساندن شرکت‌کنندگان استفاده می‌شد.

توفکچی تأکید می‌کند که اثربخشی رسانه‌های اجتماعی در اعتراضات پارک گزی تنها به فناوری مربوط نمی‌شود بلکه به زمینه اجتماعی-سیاسی که در آن استفاده شد نیز بستگی دارد. اعتراضات پاسخی به فضای گسترده‌تر سرکوب سیاسی و نابرابری اجتماعی بودند. جرقه اولیه محیط زیستی بود، اما نارضایتی‌های زیرین در مبارزه برای آزادی‌های دموکراتیک و حقوق بشر ریشه داشت. ابزارهای دیجیتال وسیله‌ای برای بیان این ناامیدی‌ها و آرزوها به صورت جمعی فراهم و حس همبستگی و هدف مشترک ایجاد کردند.

اعتراضات پارک گزی، یک نماد از پویایی گسترده‌تر در فعالیت‌های قرن بیست و یکم بودند. آنها هم پتانسیل و هم خطرات اعتراضات شبکه‌ای را برجسته کردند. از یک سو، رسانه‌های اجتماعی می‌توانند صداها را تقویت کنند، اطلاعات را دموکراتیزه کنند و تعداد زیادی از افراد را به سرعت بسیج کنند. از سوی دیگر، نبود ساختارهای سازمانی سنتی می‌تواند منجر به دشواری در ادامه و نقاط ضعف استراتژیک شود.

در نتیجه، بررسی توفکچی از اعتراضات پارک گزی در کتاب “توییتر و گاز اشک‌آور” بینش‌های ارزشمندی را در مورد تعامل پیچیده بین فناوری و جنبش‌های اجتماعی ارائه می‌دهد. در حالی که پلتفرم‌های دیجیتال می‌توانند فعالان را توانمند کنند و بسیج گسترده را تسهیل کنند، آنها همچنین چالش‌های جدیدی را معرفی می‌کنند که برای دستیابی به تاثیرات پایدار نیاز به پرداختن دارند. داستان پارک گزی گواهی بر قدرت تحول‌آفرین رسانه‌های اجتماعی و اهمیت مداوم سازماندهی استراتژیک و رهبری در پیگیری تغییرات اجتماعی است.

اعتراضات پارک گزی تقریبا بدون دستاورد مشخصی پس از هفته‌ها پایان یافت. نقطه‌ی پایان این اعتراضات، اعتراض دیگری بود. تشکیل زنجیره‌ی انسانی برای جلوگیری از کشتار در سوریه، موجب شد تجمع‌های پارکی یکی پس ازدیگری خود به خود برچیده شوند.

مهم‌ترین جمع‌بندی نویسنده‌ی کتاب درباره‌ی این شکل از اعترضات این است که اگرچه استفاده از الگوریتم‌ها (هشتک، لایک و …) موجب می‌شود به‌سرعت یک رسانه‌ی آزاد در اختیار معترضان قرار گیرد و امکان مقابله با آن به‌دلیل نداشتن رهبری مشخص برای دولت‌ها بسیار دشوار است اما بدون حضور رهبری، این اعتراضات به‌همان سرعت قابل محو شدن هستند. خارج از شبکه‌های مجازی، نیاز به حضور رهبری و سازمان‌دهی سنتی وجود دارد بتوان با استفادهاز آن به مذاکره با دولت یا جهت‌دهی و تداوم اعتراضات پرداخت.

بخش‌های دیگری از این کتاب درباره‌ی چند اعتراض و شورش مشابه در نقاط دیگر دنیا در نوشتارهای آیتی ترجمه و منتشر می‌شود.

 

 

نکته: دیدگاه‌های ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاست‌های «موسسه ترویج جامعه باز» نمی‌باشد.