نفوذ، آسانترن راه مقابله با جنبش (بخش نخست)
ساختن و راهاندازی هر سازهای، چه یک ساختمان باشد و چه یک جنبش اجتماعی، کاری دشوار و زمانبر است. و ویران کردن آن معمولا نیازمند نیرویی بههماناندازه یا حتی بیشتر خواهد بود. در این میان دانش تخریب در تمامی حوزههای مختلف مسئولیت یافتن راههایی برای ویران کردن با کمترین تلاش، هزینه و مشکلات جانبی را برعهده دارد. در حوزهی پدیدههای اجتماعی و بهویژه جنبشها نیز این معادله کاملا صادق است.
در نوشتارهای پیشین، براساس پژوهشهای میدانی و علمی نشان دادیم که سازماندهی و رهبری دو رکن در جنبشهای اجتماعی هستند که بدون آنها امکان موفقیت وجود ندارد. یادآوری این نکته در اینجا ضروری است که این دو رکن با استفاده از ابزرهای مختلف مسئولیت ایجاد همبستگی و یکپارچگی در جنبشها را بر عهده دارند.
بهبیان دیگر، یکپارچگی و همبستگی در بدنهی جنبش، اصلیترین ستون یک حرکت اجتماعی محسوب میشود. یک حرکت اجتماعی هر اندازه بزرگ و گسترده و با هر میزان امکانات و پشتیبانی بیرونی، بدون داشتن همبستگی به موفقیت دست پیدا نخواهد کرد. این همبستگی که راز تداوم حرکت اجتماعی نیز محسوب میشود، خود وابسته به عوامل زیربنایی مانند اعتماد و آگاهی در بدنهی اجتماعی جنبش است. حال با دانستن این واقعیت، به بررسی روشهای مقابلهی دولتها با جنبشهای اجتماعی میپردازیم.
در جزوههای آموزشی پلیس و نیروهای ضدشورش، موارد متعددی برای مقابله با اعتراضات و حرکتهای اجتماعی خیابانی آموزش داده میشوند. این آموزهها اغلب مبتنی بر نیروی سرکوب با در نظر گرفتن عواقب استفاده از آن نیرو هستند. نکته جالب در این بین این است که (همانند آنچه در برخی مقالات پیشین شرح داده شده) حتی در استفاده از نیروی سرکوب، تمام تلاش نیروهای سرکوبگر بر این است که حداقل هزینهی ممکن با کمترین درگیری مستقیم درنظر گرفته شود. شفاف است که هیچگونه درگیری مستقیمی برای نیروهای سرکوبگر مطلوب نیست چراکه شرایط را از کنترل خارج کرده و میتواند موجب واکنشهای پیشبینی نشده از سوی مقابل شود.
در بین تمامی روشهایی که برای سرکوب حرکتهای اجتماعی تدوین شدهاند، «نفوذ» کمترین هزینه و بالاترین کارآمدی را به خود اختصاص میدهد.
انواع اهداف و انواع نفوذ
میدانیم یک حرکت اجتماعی دارای ارکان و اجزای مختلفی است. همانگونه که رهبری یک جنبش برای تقویت هر یک از این اجزا و ستونها برنامهریزی و تلاش میکند، در سوی دیگر دستگاه سرکوب نیز برای تضعیف آنها برنامهریزی دارد. این تقابل در استراتژیها و تاکتیکها تعیین کنندهی طرف پیروز یا شکستخورده در یک حرکت اجتماعی هستند.
در یک جنبش اجتماعی نیز مانند هر سازهی دیگری (جنبش اجتماعی را میتوان با هر سازهی دیگر ساختهی دست بشر مانند ساختمان و کشتی نیز از این نظر مقایسه کرد) نقاط آسیبپذیر و نقاط حساس وجود دارند. دستگاه سرکوب نیز به خوبی از این نقاط آگاهی داشته و برای آسیب زدن به هرکدام از آنها برنامهریزی میکند. این برنامهریزیها معمولا برای هر سطح از جنبش جداگانه و بهصورت همزمان انجام میشود. جنبش اجتماعی در سطوح اعتراضات خیابانی، تبلیغات و اطلاعرسانی، سازماندهی و در نهایت رهبری، هدف سرکوب قرار میگیرد. در تمامی این سطوح، «نفوذ» مطلوبترین و اثرگذارترین روش سرکوب است که جنبش را از داخل هدف قرار داده و به شکست میکشاند.
سطح نخست: مخبرها و محرکها در خیابان
نشریه سیج در پژوهشی مفصل، به موضوع نفوذ مأموران سرکوب در میان معترضان و نتایج خشونتبار این نفوذ و حتی تقابل آن با اصول دموکراسی در انگلستان پرداخته است. نکتهای که در اینجا از این مقاله موردنظر است این است که این روش، مخصوص به حکومت خاص یا جای خاصی از جهان نیست. و در تمامی جهان و همه انواع حکومتها، دستگاه سرکوب برای مقابله با اعتراضات از این روش استفاده میکند.
در فرهنگ پلیسی، نام این روش را استفاده از «مأموران محرک» (agents provocateurs) گذاشتهاند. این مأموران خود به دو دستهی «مخبرها» و «محرکها» تقسیم میشوند.
مخبرها
خبررسان، مخبر یا جاسوس و البته دهها نام دیگری که برای این افراد استفاده میشود، خود گویای وظیفهی آنها است. این افراد معمولا نیروی رسمی پلیس نیستند و از میان جمعی که قرار است سرکوب شوند با پلیس همکاری میکنند. این روش در مقابله با جرایم سازمانیافته و گروههای خلافکاری ایجاد شده و توسعه یافته است.
روش کار به این شکل است که از میان کسانی که شناخته شده یا برای معترضان قابل اعتماد هستند، افرادی برای همکاری با سرکوب جذب میشوند. این جذب به شیوههای مختلفی انجام میشود که پرداخت پول یا وعدهی امکانات، عفو و بسته شدن پروندههای پیشین دو تا از مرسومترین روشها هستند. در این نوع از همکاری، فرد موردنظر در اعتراضات، جلسات برنامهریزی و در فرارها و دیگر کنشهای یک جنبش شرکت کرده و اطلاعات مختلفی از جمله هویت افراد را به پلیس ارائه میدهد.
معترضانی که با وجود پوشیده بودن چهره در خیابان و رعایت تمام اصول ایمنی و حفظ هویت در اعتراضات شرکت کرده و از راههای مناسب و بهدور از چشم مأموران توانستهاند از محل اعتراض خارج و به منزل بازگردند و هنوز پس از چند روز بازداشت شدهاند، قربانیان این نوع از نفوذ هستند.
در مواردی که مخبرهای عادی در دسترس نبوده یا به تعداد و با تخصص لازم نباشند، نیروهای سرکوب در لباس و شکل معترضان وارد تجمعات میشوند. در ایران این روش از اواخر دههی ۱۳۷۰ شمسی و پس از تجربهی کوی دانشگاه توسعه یافت. در آن زمان تمامی مأموران اطلاعاتی، پلیس، بسیج و دیگر نهادهای سرکوب، نوع خاصی از لباس و وضع ظاهر داشتند که به آسانی قابل شناسایی بود. دانشجویان در سالهای ۷۶ و ۷۷ و ۷۸ در جنبشهای مختلف این افراد را شناسایی کرده و از آنها دوری میکردند اما بهتدریج دستگاه سرکوب آموخت که چهره و لباس و رفتار این افراد را تغیر دهد تا بتواند از آنها برای نفوذ به داخل اعتراضات استفاده کند.
در اعتراضات خیابانی سال ۱۳۸۸ استفاده از این مأموران دردسرهای تازهای ایجاد کرد. در آن زمان با قطع دسترسی به شبکههای مخابراتی و اینترنت در مناطق اعتراضات خیابانی، امکان ارتباط بین این نیروها از دست رفته بود اما آنها از شبکهی خاصی از موبایلهای آنالوگ استفاده میکردند. استفاده از گوشی تلفن در مناطق اعتراضات، عامل شناسایی جدیدی برای این مأموران بود. آنها که اکنون ظاهر و رفتاری کاملا تطبیق یافته با معترضان داشتند، با استفاده از گوشی شناسایی شده و مورد حمله قرار میگرفتند.
مرحله بعدی برای نفوذ خیابانی، یک سطح بالاتر رفته و تلاش میکند کل اعتراضات را بهدام بیاندازد.