رومانی: دولت انتقالی متهم اصلی در عدالت انتقالی (بخش نخست)
نویسنده: رالوکـا گروسِسکو
بیش از سی سال پس از سقوط رژیم کمونیستی در رومانی، جزئیات دقیق وقایع خشونتآمیزی که در دسامبر ۱۹۸۹ رخ داد، همچنان یکی از بحثبرانگیزترین فصلهای تاریخ معاصر این کشور است. محاکمههای مختلف و گزارشهای تحقیقاتی توانستهاند مسئولان سرکوب خشونتآمیز معترضان ضدکمونیست بین ۱۶ تا ۲۲ دسامبر را تا اندازهای آشکار کنند. با این حال، علت خشونتی که پس از سقوط نیکولای چائوشسکو در ۲۲ دسامبر رخ داد و منجر به اکثریت قریب به اتفاق قربانیان شد، همچنان مبهم باقی مانده است.
(مترجم: واپسین تلاش برای روشنسازی حقیقت با بازگشایی پروندهی جنایات انقلابیها در سال ۲۰۱۹ آغاز شد. این پرونده همچنان از دادگاهی به دادگاه دیگر ارجاع میشود و در سال ۲۰۲۳ دادگاه عالی رومانی با ادعای «عدم صلاحیت در بررسی» این پرونده را به شعبهی بازبینی فرستاد.)
در دسامبر ۲۰۱۸، دادستان کل رومانی، رئیسجمهوری پیشین یون ایلیسکو و دو شخصیت برجسته دیگر از جبهه نجات ملی (NSF) – سازمان سیاسی که پس از فرار چائوشسکو از بخارست قدرت را به دست گرفت – را به «جنایت علیه بشریت» متهم کرد. آنان متهم شدهاند که در فاصله ۲۲ تا ۳۰ دسامبر ۱۹۸۹، عامدانه یک «کارزار اطلاعات غلط» را درباره وجود حامیان مسلح چائوشسکو (موسوم به تروریستها) هدایت کردهاند و در عین حال، اجازه انجام اقدامات خطرناک نظامی را دادهاند تا هرجومرج سیاسی ایجاد کرده و کنترل خود بر نهادهای دولتی را تضمین کنند. در صورت اثبات، این اقدامات یک «عملیات ایذایی نظامی» محسوب میشود که بیش از ۸۰۰ قربانی برجای گذاشته است. اگر کیفرخواستهای کنونی منجر به احکام محکومیت شود، این محاکمه پیامدهای مهم تاریخی و سیاسی خواهد داشت و جبهه نجات ملی و رهبران آن را به عنوان مسئولان خشونتهای پس از سقوط دیکتاتور جنایتکار جلوه خواهد داد.
نوشتار حاضر این تحولات قضایی اخیر را در چارچوب تاریخ طولانیتر رسیدگی به گذشته کمونیستی در رومانی بررسی میکند. این نوشتار استدلال میکند که کیفرخواست علیه یون ایلیسکو و بهطور کلی بازگشایی تحقیقات جنایی درباره وقایع خونین دسامبر ۱۹۸۹، نتیجه یک سری فرآیندهای ملی و بینالمللی درهم تنیده است که در دهه گذشته رخ دادهاند. از یک سو، از سال ۲۰۰۶، احزاب سیاسی راستگرا و روشنفکران در سطح ملی، گفتمانی مبتنی بر جرمانگاری رادیکال رژیم کمونیستی و نخبگان آن، از جمله نقش آنها در دسامبر ۱۹۸۹ و دوره گذار پس از آن را تبلیغ کردهاند. از سوی دیگر، از سال ۲۰۱۱، دادگاه اروپایی حقوق بشر (ECtHR) احکام مختلفی را علیه رومانی صادر کرده است که در آن بسته شدن تحقیقات جنایی درباره رویدادهای دسامبر ۱۹۸۹ را بدون افشای حقیقت و ارائه راهحل برای قربانیان، محکوم کرده است. این عوامل، همراه با تثبیت یک نظام بینالمللی در مورد تعهد به تعقیب جنایات شدید حقوق بشری، فضای حقوقی و سیاسی مساعدتری برای انجمنهای قربانیان و وکلای آنها فراهم کرده است تا این مصونیت را به چالش بکشند و برای بازگشایی تحقیقات جنایی و محاکمات فشار بیاورند.
دسامبر ۱۹۸۹: فصلی بحثبرانگیز در تاریخ رومانی
در ۲۲ دسامبر ۱۹۸۹، پس از یک هفته خشونت بیامان علیه معترضان ضد کمونیست در سراسر کشور، نیکولای چائوشسکو قدرت را رها کرد و از بخارست گریخت. یک نهاد حکومتی موقت به نام «جبهه نجات ملی (NSF)» تشکیل شد متشکل از اعضای سابق دستگاه حاکم که در دو دهه گذشته به حاشیه رانده شده بودند (مانند یون ایلیسکو، سیلویا بروکان و الکساندرو بارلادئانو) شبیه به اصلاحطلبان در جمهوری اسلامی) و همچنین ژنرالهای ارتش (مانند ویکتور آتاناسی استنکولسکو و استفان گوسا) که با وجود نقششان در سرکوب دولتی، تصمیم گرفتند خصومت را متوقف کنند و به نیروی سیاسی جدید بپیوندند.
تنها چند ساعت پس از فرار چائوشسکو، آرامش نسبی برقرار شد، اما دوباره صدای شلیک گلوله در تمام شهرهای بزرگ رومانی طنینانداز شد. رسانهها و سران جدید قدرت، این خشونت را به «تروریستها» – طرفداران متعصب رژیم چائوشسکو – نسبت دادند. در پاسخ، ارتش بار دیگر به خیابانها آمد و حتی به مردم عادی سلاح داد تا «از انقلاب دفاع کنند». از شب ۲۲ دسامبر، خیابانهای بخارست به میدان نبرد نیروهای مسلح مختلف و ناهماهنگ – ارتش، پلیس، سازمان امنیت (سکوریتاته) و غیرنظامیان مسلح – تبدیل شد که به سوی یکدیگر شلیک میکردند و صدها کشته و هزاران زخمی برجای گذاشتند.
در این وضعیت هرجومرج، که با شایعات منتشر شده از سوی تلویزیون ملی رومانی تشدید میشد، بیشتر قربانیان بر اثر آتش خودی و سوءتفاهم جان باختند. هماهنگی میان نیروهای انتظامی وجود نداشت. واحدهای سکوریتاته و ارتش به یکدیگر حمله میکردند، غیرنظامیان سربازان را با «تروریستها» اشتباه میگرفتند و برعکس.
تیراندازی در روزهای بعد ادامه یافت و شدت آن تنها پس از ۲۵ دسامبر کاهش یافت، زمانی که تلویزیون رومانی اعلام کرد که نیکولای و النا چائوشسکو محاکمه و اعدام شدهاند. در مجموع، خشونتهای آن هفتههای دسامبر ۱۱۰۴ کشته برجای گذاشت که اکثریت قریب به اتفاق آنها (۹۴۲ تن) پس از فرار دیکتاتور در ۲۲ دسامبر کشته شدند.
تا امروز، دسامبر ۱۹۸۹ همچنان موضوعی بهشدت بحثبرانگیز است. سرعت و ابعاد بزرگ حوادث، نقش نخبگان کمونیست و ژنرالهای ارتش در تأسیس NSF، فضای روانی ناشی از تبلیغات پیرامون «تروریستها»، و آشوب خشونتآمیز پس از فرار چائوشسکو، منجر به شکلگیری چندین فرضیه درباره سقوط کمونیسم در رومانی شده است.
در گفتمانهای عمومی، سه سناریو مطرح است:
۱. «انقلابی خالص» که با قیام خودجوش مردمی آغاز شد و به دنبال آن خشونت و هرجومرج غیرسازمانیافته رخ داد.
۲. «کودتایی برنامهریزیشده» که توسط سرویسهای مخفی شوروی، آمریکا یا مجارستان، همراه با نخبگان کمونیست داخلی سازماندهی شد.
۳. «عملیات انحرافی» که پس از ۲۲ دسامبر توسط نخبگان کمونیستی که خود را به عنوان NSF بازآفرینی کرده بودند، اجرا شد تا قدرت را به دست گرفته و تثبیت کنند.
در میان این سناریوها، هیچکدام به اجماع عمومی در میان کارشناسان یا جامعه نرسیدهاند. تلاش برای بازسازی وقایع و تعیین مسئولیتها، چه از سوی مورخان، کمیتههای تحقیقاتی رسمی و چه از مسیر محاکماتی که علیه رهبران کمونیست برگزار شده است، همچنان ادامه دارد.
در بخش دوم: محاکمههای دوران انتقال قدرت
برگردان: بهزاد احمدینیا
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوما بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.