نسل زد علیه سهمیه ایثارگران
جنبش دانشجویی بنگلادش در گفتگو با دو اندیشمند در صحنه
منبع: وبسایت openDemocracy
برای تغییرات بزرگ معمولا نامهایی متناسب با بازیگران اصلی یا وقایع اثرگذار در آن تغییر گزیده میشود. آنچه در بنگلادش رخداد آنقدر سریع و طوفانی بود که برجسته کردن یک رویداد کوچک یا شخص خاصی در آن آسان نیست. از این رو نام «انقلاب نسل زد» (the Revolution of Gen Z) برای آن برگزیده شده که دربرگیرندهی یک نسل و بخش بزرگی از جامعه است.
بازگشت قانون سهمیه ایثارگران برای مشاغل ردهبالای دولتی که در سال ۲۰۱۸ لغو شده بود، جرقهی اصلی خشمی بود که دانشجویان و جوانان بنگلادشی طی ۱۵ سال حکومت استبدادی نخستوزیر شیخحسینه انباشته بودند. طی کمتر از ۴۰ روز، مشت آهنین حسینه بیش از ۲۰۰ تن را در خیابانها بهخاک و خون کشید اما در پایان ناگزیر به گریختن به هند و درخواست پناهندگی سیاسی شد.
نظام سهمیهبندی در بنگلادش چیزی شبیه به سهمیههای دانشگاهها در جمهوری اسلامی بود. این نظام، حق و امتیاز ویژهای را برای شرکتکنندگان در جنگهای استقلال از پاکستان در سال ۱۹۷۱ و بستگان و نوادگان آنها درنظر میگرفت. دانشجویان که از بیکاری و بیعدالتی بهشدت ناراضی بودند، بازگشت این شیوه را برنتابیده و طی یکماه دولت را سرنگون کردند. اکنون بنگلادش در اختیار دولتی موقت برای گذار به دوران جدید است.
پرسش اینجاست که ماجرا از کجا آغاز شد؟ چگونه جنبش دانشجویی اینچنین سازمانیافته و خشمگین بود؟ و چه آیندهای در انتظار این انقلاب است؟
بنیاد اوپن دموکراسی برای یافتن پاسخها با دو متفکر در اینباره بهگفتگو نشسته است. محمد شفیقالاسلام، پژوهشگر و دانشآموختهی دانشگاه داکا و فرح کبیر، مدیر اکشن اید در بنگلادش که وقایع را از نزدیک دنبال کردهاند. در ادامه برگردان خلاصهای از این گفتگو را میخوانید.
پ: نظام سهمیه ایثارگران چه بود و چرا چنان نامطلوب بود که کشور را به انقلاب کشاند؟
شفیقالاسلام:
حدود ۵۶٪ از مشاغل دولتی به سهمیههای خاصی اختصاص یافته بود. توزیع آن ۳۰٪ برای بازماندگان مبارزات استقلال، ۱۰٪ برای زنان، ۱۰٪ برای افراد ساکن در مناطق فقیرتر، ۵٪ برای اقلیتهای قومی، و ۱٪ برای افراد معلول بود.
سیستم آموزشی ما طی دهه گذشته بهبود یافته است و فارغالتحصیلان بیشتری اکنون به بازار کار میآیند. بسیاری از این جوانان به دلایل مختلف از جمله ثبات مالی مورد انتظار و فرصتهای اشتغال بلندمدت به مشاغل دولتی علاقه دارند. برخی حتی سالها برای سری امتحانات سالانه آماده میشوند به امید اینکه نتایج خوب آنها را به یک شغل خوب دولتی برساند.
در سال ۲۰۱۸، نارضایتی نسبت به سیستم سهمیه ایثارگران تشدید شد. پس از چند تلاش برای سرکوب معترضان، دولت سیستم سهمیهبندی را برای مشاغل دولتی سطح بالا که معمولاً حقوق بیشتری دارند و در رتبهبندی بالاتری قرار میگیرند، لغو کرد. این مشاغل معمولاً به عنوان «مشاغل کلاس اول و دوم» شناخته میشوند. سیستم سهمیهبندی هنوز برای مشاغل «کلاس سوم و چهارم» اعمال میشد.
امسال، این تصمیم توسط دادگاه عالی در پاسخ به یک دادخواست از سوی رزمندگان سابق و کهنهسربازان لغو شد. این موضوع یک مشکل جدید و یک دور تازه از اعتراضات ایجاد کرد. چهرههای جدیدی در خیابانها ظاهر شدند، نسل جدیدی با انرژی بیشتر و ابزارهای پیشرفتهتر که به آن مجهز بودند.
دولت بار دیگر به تاکتیکهای سرکوبگرانه روی آورد. نزدیک به ۲۰۰ معترض کشته شدند و این حرکت اعتراضی به سرعت به یک انقلاب تبدیل شد؛ انقلابی برای عدالت و پاسخگویی.
فرح کبیر:
جوانان سیستم سهمیهبندی را تبعیضآمیز و سیاسیشده میدانستند، بهویژه سهمیه ۳۰ درصدی که برای خانوادهها و دوستان رزمندگان اختصاص داده شده بود. در همین حال، سیستم آموزشی هزاران فارغالتحصیل عمومی (غیرمتخصص) تولید میکرد که نیازهای بازار کار را برآورده نمیکرد اما انتظاراتی برای مشاغل دفتری ایجاد میکرد. ۴۱٪ از جوانان در حال حاضر خارج از نظام آموزشی، آموزشهای حرفهای و بیکار هستند.
علاوه بر این، دانشجویان و مردم عادی از فساد گسترده در خدمات عمومی، کاهش فضای آزادی بیان و افزایش مشکلات اقتصادی با نرخ تورم بالا ناامید شده بودند. همه این جنبهها زمینهای برای فوران اعتراضات و سرنگونی دولت ایجاد کردند.
پ: دولت نخستوزیر شیخ حسینه اغلب به دلیل ایجاد پیشرفت اقتصادی گسترده در کشور و بیرون کشیدن بنگلادشیها از فقر مورد تحسین قرار میگرفت. به نظر میرسد که او حتی کار سیاسی خود را به عنوان یک نماد طرفدار دموکراسی آغاز کرد اما در سالهای اخیر، او به نقض حقوق بشر و سرکوب تمام مخالفان متهم شده است.
دقیقاً چه اشتباهی رخ داد؟ چرا او به این اندازه بحثبرانگیز شد؟
فرح کبیر:
ساختارهای تمامیتخواه دولتی و شیوههای غیردموکراتیک نهادهای دولتی، از جمله احزاب سیاسی، او را به یک حاکم مستبد تبدیل کردند. مواردی از نقض شدید حقوق بشر وجود داشت، بهویژه زمانی که دولت او به سرکوب آزادی بیان و صداهای مخالف متهم شد.
حتی با وجود اینکه چند برنامه حمایت اجتماعی برای افراد فقیر و محروم راهاندازی کرد و به جلوگیری از گروههای افراطی و ایدئولوژیهای افراطگرایانه پرداخت، او به محدود کردن رویههای دموکراتیک متهم شده است. به تدریج، سرکوب صداهای مخالف در داخل و خارج از حزب، او را به یک حاکم مستبد تبدیل کرد که اغلب مسائل مردم عادی را نادیده میگرفت.
درست است که تحت رهبری او بنگلادش پیشرفت اقتصادی چشمگیری داشت اما با رشد تولید ناخالص داخلی ۷.۲ درصد در سال ۲۰۲۲، این رشد عمدتاً به نفع ۱۰ درصد جمعیت کشور بود که اکنون ۴۱ درصد از کل درآمد را در اختیار دارند.
شفیقالاسلام:
بنگلادش به عنوان یک اقتصاد در حال رشد، شاهد شکلگیری نوعی دولت بود که منابع و قدرت قابل توجهی در اختیار داشت که ناگزیر تکنولوژیهای نظارتی، نیروهای مرگبار و اشکال دیگر سرکوب را هم شامل میشد. او تنها نزدیکترین حلقهی افراد به خود را حفظ کرد و موقعیت دستیابی به مقامات سیاسی را به نزدیکان خود محدود کرد. سرکوب مخالفان هم از سوی دیگر موجب شد مردم به این نتیجه برسند که نظام سهمیهبندی موجب افزایش این فساد و بیعدالتی میشود.
جامعه به دو گروه از مردم با تفاوتهای عظیم تقسیم شد: یک طبقه بزرگ زیرین و یک طبقه متوسط شهری در حال رشد. تکنیکهای جدید نظارت و کنترل برای هر دو طبقه متوسط و کارگر نگرانکننده بودند، بنابراین انگیزه اصلی این جنبش علیه گرایشهای استبدادی دولت بود. این همان انگیزهای بود که طبقه متوسط را متحد و انرژی زیادی برای این جنبش فراهم کرد. انگیزهای که باید حفظ شود.
این جنبش بیش از هر چیزی یک انقلاب نسل«زِد» است. «نسل جدیدی» که ما در حال جشن گرفتن آن هستیم، فراتر از نسل Z است و نوع جدیدی از زمان و سیاست را در بر میگیرد. به عنوان مثال، در دهههای گذشته سرمایهگذاری زیادی در فناوری اطلاعات، تولید و سایر صنایع انجام شده است که یک طبقه جدید از مردم را ایجاد کرده است. یک اتحاد پیچیده اکنون بین جناحهای مختلف، از جمله برخی روشنفکران محبوب و افرادی از همه طبقات جامعه که برای مبارزه با نیروی پلیس به خیابانها آمدند، شکل گرفته است.
در حالی که جمعیتشناسی تغییر کرد و فناوریهای جدید ارتباطی ظهور کردند، که نوع متفاوتی از فضای عمومی را برای سازماندهی مردم فراهم کرد، سیاستها و دولت همچنان قدیمی و سرکوبگر باقی ماندند. راه منظقی و ارامی برای مقابله با این بیعدالتی وجود نداشت، بنابراین خیابان به مکانی برای به چالش کشیدن برخی اصول کلیدی دولت حسینه تبدیل شد.
پ: اکنون که نخستوزیر از کشور فرار کرده و دانشجویان پیروز شدهاند، آینده این انقلاب چه خواهد بود؟ آیا نگرانی از تشکیل دولت نظامی موقت وجود دارد و این موضوع چه معنایی برای حقوق بشر و دموکراسی خواهد داشت؟
شفیقالاسلام:
این مهمترین سوال در حال حاضر است. در روزهای گذشته تحولات زیادی رخ داده است. دانشجویان با رهبران دولت دیدار کردند و اطمینان حاصل کردند که محمد یونس، برنده جایزه نوبل بنگلادش، ریاست یک دولت موقت را بر عهده خواهد داشت. خبر خوب دیگر برای دانشجویان این است که هیأتی از افرادی که آنها برای کمک به این دوره موقت پیشنهاد دادهاند نیز اکنون برای همکاری با یونس منصوب شدهاند.
سوالات مهمی باقی میماند که این دولت جدید چه نوع فعالیتها یا اصلاحاتی را انجام خواهد داد. فساد، بیکاری گسترده و بحران آب و هوا مسائلی هستند که دولت جدید همچنان باید در این کشور ناپایدار با آنها مقابله کند.
برای کشوری در این مقیاس، حکمرانی یک پدیده پیچیده است و ما به تمام توانمان نیاز داریم تا آن را حفظ کنیم، به ویژه به ارتباط با گروههای بزرگی از مردم در خارج از پایتخت که مدتها از سیاستهای محلی کنار گذاشته شدهاند.
وقتی به آینده فکر میکنیم، باید به تداوم ماهیت انقلاب نیز فکر کنیم و اینکه چگونه باید به طور مستمر به اراده مردم پاسخ دهد.
در روزهای ناپایدار اخیر، متأسفانه برخی غارتها و خرابکاریهای پراکنده رخ داده و برخی خشونتها علیه وفاداران به دولت حسینه انجام شده است، اما به طور کلی خیابانها آرامتر به نظر میرسند.
گروههای مردمی در حال ایجاد اشکال جدیدی از فعالیتها از جمله گروههای نگهبانی محله براساس برنامههای تلفن همراه برای اطمینان از امنیت و کاهش اطلاعات نادرست هستند. من به تازگی یک کلیپ ویدئویی کوتاه دیدهام که در آن افراد بیشتری در خیابانها جشن میگیرند، افرادی از پسزمینههای کاری عادی، عمدتاً زنان، مشتاق به محافظت از مغازهها و خانههای خود در دوران گذار شدهاند.
فرح کبیر:
احتمال تشکیل یک دولت نظامی موقت کم است زیرا ارتش هیچ نشانهای از این موضوع نداده است و با رئیسجمهوری و رهبران و سازماندهندگان جنبش دانشجویی در تشکیل یک دولت موقت همکاری نزدیک داشته است. آخرین دولت موقت ارتشی در بنگلادش از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ بود که در پی یک کودتای مستقیم توسط رئیس ستاد ارتش وقت تشکیل شد.
این یک اتفاق بیسابقه در تاریخ کشور و شاید در بیشتر نقاط جهان است که نمایندگان دانشجویان و جوانان به طور مستقیم تصمیم میگیرند که اعضای دولت موقت کشور ما چه کسانی خواهند بود. آنها بهوضوح اعلام کردهاند که هیچ پیشنهاد دیگری از هیچ نهاد، چه ارتش و چه رئیسجمهوری را نخواهند پذیرفت.
در حال حاضر، قدرت و رهبری در دست کمیته هماهنگی جنبشهای ضد تبعیض دانشجویی به نمایندگی از مردم است. آنها از طریق بیانیههای رسانهای و رسانههای اجتماعی به مردم اطلاعرسانی میکنند. همانطور که وضعیت بهبود مییابد، دانشجویان و مردم برای اطمینان از امنیت از طریق فعالیتهای داوطلبانه وضعیت را مدیریت میکنند.
زیبایی قدرت مردم و دموکراسی در حال آشکار شدن است. ما امیدواریم که وضعیت حقوق بشر به سرعت بهبود یابد، زیرا دولت موقت امروز یا فردا قدرت را به دست میگیرد. دموکراسی و قوانین دموکراتیک به زودی با اصلاحات عمده در قانون اساسی و نهادها برقرار خواهند شد.
خیزش جمعی منجر به تحولی در ذهنیت تودهها و دانشجویان شده است. این ذهنیت تحولیافته، روح اصلی در ساخت بنگلادش جدید آینده خواهد بود که تضمینکننده حقوق بشر و دموکراسی است.
برگردان: بهزاد احمدینیا
نکته: دیدگاههای ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاستهای «موسسه ترویج جامعه باز» نمیباشد.