مجید محمدی-جامعهشناس- یکی از اعضای مجلس با انتقاد از وضعیت معلق وزارت علی جنتی (پیش از استعفا)، شکایات روحانیون از این وزارت و فقدان قدرت آن در تصمیم گیری در باب امور فرهنگی می گوید: “پیشنهاد میکنم که این وزارتخانه را منحل کنند و مسئولیت آن را به نهادهایی بدهند که بیشترین بودجه را در حوزه فرهنگ دریافت می کنند.” این پیشنهاد وی مبتنی است بر سهم وزارت ارشاد از بودجههای فرهنگی کشور: “تنها ۱۶ درصد از بودجه فرهنگی کشور در اختیار وزارت ارشاد است این در حالی است که علما، بزرگان و مراجع کل مسئولیت مسائل فرهنگی کشور را از وزارت ارشاد میخواهند. … بهتر است که این ۱۶ درصد بودجه وزارت ارشاد را بین سایر نهادهای دریافت کنندهی بودجه فرهنگی تقسیم کنند و مسئولیت را هم به آنان واگذار کنند. … آنها که بودجه فرهنگی را می گیرند، مسئولیت آن را نیز قبول کنند.”(الیاس حضرتی، آنا ۲۵ مهر ۱۳۹۵)
آیا بودجه، میزان آن و مقایسهی بودجهی یک نهاد با دیگر نهادها ملاکهای خوبی برای تاسیس، حفظ و انحلال نهادهاست؟ البته خیر. نهادها برای انجام وظایف و کارکردهای خاصی تاسیس می شوند و داوری در مورد تاسیس و بقای آنها به محاسبهی هزینهها و فوائدشان و انجام و عدم انجام وظایف محوله وابسته است.
با معیارهای اخیر کدام نهادها در ایران امروز شایستهی انحلال هستند؟
نهاد ولایت فقیه و موسسات و نهادهای تحت نظر آن
نهاد ولایت فقیه با صدها میلیارد دلار ثروت و دهها میلیارد دلار درآمد و هزینه (بدون ارائهی یک برگ کاغذ در مورد بیلان مالی خود) فاسد ترین (به دلیل بیشترین عدم شفافیت) و زائد ترین نهاد در ایران است. امروز اگر این نهاد حذف شود نه تنها هیچ خللی در زندگی مردم و روالهای لازم برای جامعه ایجاد نمی شود بلکه مردم ایران از دهها میلیارد دلار هزینه ی سالانه (غیر شفاف) رها می شوند.
دهها نهاد در ذیل ولی فقیه عمل می کنند که نفع آنها فقط به وفاداران حکومت (دیوانسالاری مذهبی و نظامی و امنیتی) می رسد و حذف آنها نه تنها مشکلی ایجاد نمی کند بلکه بسیاری از مشکلات را از میان می برد. ستادهای امر به معروف و نهی از منکر، ستاد اجرایی فرمان امام، ستاد نماز جمعه، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، بنیادها، و بانکهای متعلق به این نهاد نمونههایی از این نهادهای مضر به حال جامعه هستند. شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت، مجلس خبرگان، شورای عالی انقلاب فرهنگی و دیگر شوراهای تحت نظر رهبر نیز در صورت انحلال جای خالی شان احساس نخواهد شد و میلیونها ایرانی از انحلال آنها بهره مند خواهند شد.
نهاد ولایت فقیه و نهادهای انتصابی تحت نظر آن غیر از فساد و رانت و امتیاز برای روحانیون و نزدیکان خامنهای هیچ فایدهای برای جامعهی ایران نداشتهاند. حتی یک کارکرد مفید نمی توان برای این نهادها تصور کرد. این نهاد هرچه بیشتر عمر کند خسارات آن برای جامعهی ایران به شکل انباشتی و نمایی افزایش پیدا می کند. با وجود نهاد ریاست جمهوری حذف نهاد ولایت فقیه نه تنها مشکلی ایجاد نمی کند بلکه کار دیگر نهادها را تسهیل می کند. بنیادهای تحت نظر خامنهای هر چه زودتر به بخش خصوصی واگذار شوند بیشتر به نفع مردم خواهد بود.
سپاه پاسداران
سپاه و نهاد ذلیل آن بسیج اصولا ماموریت مرزبانی و دفاع از کشور را بر عهده ندارند و ماموریت آنها حفظ “انقلاب اسلامی” (دقیقا یعنی “حکومت دینی” و منافع قشر حاکم) است. مرزبانی و دفاع بر عهدهی ارتش است و به همین علت لشگرهای ارتش عمدتا در مرزهای کشور مستقر شدهاند. سپاه و بسیج برای سرکوب مخالفان و پاسداری از روحانیت تاسیس شدهاند و غیر از این دو کارکرد کار دیگری ندارند. سپاه امروز با امپراطوری اقتصادی، بسط شبکهی بسیج به همهی محلات، تولید فیلم و نشر و راه اندازی وب سایتهای خبری و خبر گزاری، و گرفتن سهمی قابل توجه در مجلس و دولت خود به یکی از موانع جدی رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی کشور تبدیل شده است.
سازمان صدا و سیما
بودجهی چند هزار میلیارد تومانی سازمان دولتی رادیو و تلویزیون برای تبلیغ حکومت دینی صد در صد اتلاف است. این سازمان به هیچ وجه کارکرد خبر رسانی، سرگرمی و آموزشی ندارد بلکه دستگاه تبلیغات سیاسی و مذهبی حکومت دینی است. امروز موسسات کوچک در همهی نقاط دنیا به راحتی می توانند شبکهی رادیویی و تلویزیونی تاسیس کنند و با تبلیغات بازرگانی خود را اداره کنند و دیگر نیازی نیست دولتها برای تاسیس و ادارهی موسسات رادیویی و تلویزیونی اقدام کنند. حفظ چنین هیولایی صرفا در جهت منافع طبقهی حاکم است و نه شهروندان.
وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و صدها نهاد تبلیغاتی دولتی و حکومتی
برخی کارکردهای مفید فرهنگی وزارت فرهنگ مثل ادارهی برخی از کتابخانهها و نهادهای هنری (موزهها، نمایشگاهها، فرهنگسراها) به راحتی قابل واگذاری به شهرداریهاست. فعالیت مخرب آن نیز مثل سانسور و توزیع منابع به خودیها هر چه زودتر متوقف شود بیشتر مفید به حال بخش فرهنگ و هنر خواهد بود. کشورهایی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ندارند از حیث تولید و توزیع و مصرف کالاهای فرهنگی وضعیت به شدت بهتری نسبت به ایران دارند.
آزادی دین و تبلیغ دین (همهی ادیان) و بیدینی از پایههای آزادی در هر جامعه است اما اگر دولت نهادهای مذهبی را تاسیس و با بودجهی عمومی آنها را اداره کند این امر نه تنها مخل آزادی ادیان است بلکه استقلال نهادهای دینی را از آنها می گیرد. از همین جهت باید بودجهی دولتی و حکومتی نهادهای دینی هر چه زودتر قطع شود و نهادهای تبلیغاتی دینی-حکومتی به سرعت منحل شوند. چرا بودجهی اعزام روحانی به مساجد برای تبلیغ در ماه رمضان و محرم از سوی عموم مردم که بسیاری باوری به این فعالیتها یا باوری به تامین بودجهی آنها از سوی دولت ندارد پرداخت می شود؟ صرفا به دلیل آن که روحانیون و پاسداران آنها قوهی قاهره را به دست دارند و نه چیزی دیگر.
به بودجههای نهادهای موسوم به فرهنگی در سال ۱۳۹۶ نگاه کنید:
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی: هزار و ۱۸۰ میلیارد تومان شامل بر مواردی مثل
-موسسه پژوهشی فرهنگ و هنر ارتباطات: ۷ میلیارد و ۱۸۰ میلیون تومان
-حمایت از نشر و کتاب و مطبوعات: ۲۱۴ میلیارد تومان
-سازمان سینمایی: ۲۰۱ میلیارد تومان
-بنیاد امام رضا ۸ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی: ۲۸۵ میلیارد تومان شامل بر مواردی مثل
-مجمع جهانی تقریب مذاهب: ۳۲ میلیارد تومان
-مجمع جهانی اهل بیت: ۴۱ میلیارد
-بنیاد سعدی: ۱۰ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان
سازمان تبلیغات اسلامی: ۳۷۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان شامل بر مواردی مثل
-حوزه هنری: ۷۱ میلیارد و ۷۳۸ میلیون
-موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب: ۱۷ میلیارد و ۹۵۰ میلیون
-بنیاد دایره المعارف اسلامی: ۸ میلیارد و ۸۰ میلیون تومان
-پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: ۱۱ میلیارد و ۶۰۰ میلیون
-مرکز رسیدگی به امور مساجد: ۳۵ میلیارد تومان
-ستاد اقامه نماز: ۱۷ میلیارد تومان
موارد دیگر:
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران: ۱۵۹۸ میلیارد و ۶۵۰ میلیون تومان
شرکت سهامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان: ۱۳۷ میلیارد و ۴۹۳ میلیون
کتابخانه ملی: ۱۱۴ میلیارد و ۸۶۹ میلیون تومان
کتابخانه مجلس: ۱۹ میلیارد و ۵۸۶ میلیون تومان
دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی: ۵۶ میلیارد و ۷۱۵ میلیون تومان
سازمان مطالعات و تدوین کتب علوم انسانی: ۲۴ میلیارد و ۴۷۱ میلیون تومان
پژوهشکده فرهنگ و هنر و معماری: ۵۰۶ میلیون تومان
دفتر تبلیغات اسلامی قم ۱۱۱ میلیارد و ۹۰۰ میلیون تومان
موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره): ۷۶ میلیارد و ۹۰۰ میلیون
پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب: ۹ میلیارد و ۴۴۰ میلیون تومان
مرکز خدمات حوزه علمیه: ۷۰۸ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان
کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی: ۶ میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان
موسسه آموزشی امام خمینی (ره): ۲۳ میلیارد تومان
جامع المصطفی العالمیه: ۲۶۷ میلیارد و ۶۷۳ میلیون
نهاد کتابخانهها: ۱۴۲ میلیارد تومان
تنها بودجههایی که از میان هزاران میلیارد تومان بودجههای دولتی فوق فوق قابل دفاع هستند بودجههای کتابخانهی ملی و کتابخانهی مجلس است (کتابخانههای عمومی را میز می توان به شهرداریها محول کرد). حذف بقیه نه تنها هیچ مشکلی در زندگی مردم و فرهنگ آنها ایجاد نمی کند بلکه مشکلاتی مثل سانسور و فساد در این بخش را نیز حل می کند.
دادگاههای انقلاب و دادگاه ویژه روحانیت
این دو نوع دادگاه تنها کارکردی که دارند سرکوب فعالان سیاسی و روحانیون منتقد و ارعاب عمومی با صدور احکام اعدام است. دادگاههای عمومی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ذکر شدهاند می توانند به همهی جرائم رسیدگی کنند.
وزارتخانههای ورزش و جوانان، آموزش و پرورش، آموزش عالی، ارتباطات، نفت، نیرو، و صنعت
ادارهی مدارس دولتی را می توان به هیئت امنای منتخب محلات سپرد. ادارهی دانشگاههای دولتی نیز در هر استان قابل واگذاری به استانداریهاست که استاندار آن توسط مردم انتخاب می شوند. وزارتخانهی ورزش و جوانان از اساس هیچ کارکردی غیر از درست کردن شغل برای اعضای قشر حاکم ندارد. ورزشگاههای عمومی باید در اختیار شهرداریها باشد. قبل از تاسیس وزارت ورزش فدراسیونهای ورزشی امور مربوط به ورزش قهرمانی را سروسامان می دادند.
وزارت ارتباطات، نفت، نیرو و صنعت در اموری دخالت دارند که همه باید به بخش خصوصی واگذار شوند و دولت در این حوزهها فقط باعث عقب ماندگی و اتلاف منابع و غارت سرمایههای کشور توسط گروهی از حاکمان می شود. شرکتهای دولتی در ایران بیشترین بودجه را دریافت می کنند در حالی که کمترین بهره وری را دارند. بدون دولت این امور با کارایی بیشتر و هزینهی کمتر برای مردم در عین اخذ مالیات برای مصالح عمومی اداره می شوند. برخی از مقامات جمهوری اسلامی نیز به تدریج دارند متوجه بزرگی بی حاصل و پرضرر دولت می شوند: “فکر می کنم می شود بر روی مدل هایی کار کرد که در کشور که به طور مثال ۱۰ وزیر ستادی داشت و تعدادی از وزرا استانی باشند.” (علی لاریجانی، تابناک ۹ آبان ۱۳۹۵)
عنوان نظام جدید؟
نام نظامی که پس از انحلال این نهادها شکل می گیرد اهمیتی ندارد. نظامهای جمهوری در عالم وجود داشته و دارند که مثل حکومتهای پادشاهی هستند (رژیم اسد در سوریه) و حکومتهایی با نام و عنوان دمکراتیک (کره شمالی) وجود دارند که بویی از دمکراسی نبردهاند. برخی رژیمهای سلطنتی در دمکراسیهای اروپا بسیار کاراتر و دمکراتیک تر از دمکراسیهای جمهوریتی در امریکای لاتین هستند. بنا بر این نام حکومتها بسیار کمتر از نحوهی ادارهی امور در آنها اهمیت دارد. توصیه به انحلال نهادهای فوق در جهت تاسیس یا فروپاشی یک نظام خاص نیست بلکه برای افزایش کارایی حکومت و مصلحت عمومی است.