آکادمی جنبش, حکمرانی خوب, یادداشت

لس‌آنجلس در آتش؛ گاه‌شمار شورش سیاه‌پوستان در سال ۱۹۹۱

گاه‌شمار شورش سیاه‌پوستان در ۱۹۹۱ از زمانی است که انتهای شب ۲۱ مارس، گشت بزرگراه لس‌آنجلس در تعقیب خودرویی با سرعت بالا در بزرگراه بود.

لس‌آنجلس در آتش

گاه‌شمار شورش سیاه‌پوستان در سال ۱۹۹۱

منبع: بریتانیکا، NBC

گردآوری و ترجمه: بهزاد احمدی‌نیا

ساعات پایانی شب ۲۱ مارس ۱۹۹۱ ( یکم فروردین ۱۳۷۰) گشت بزرگراه لس‌آنجلس خودرویی را تعقیب می‌کند که با سرعت زیاد در بزرگراه در حرکت است. پس از ۱۵ کیلومتر تعقیب و گریز موفق می‌شود خودرو را متوقف کند. ۱۰ افسر پلیس رادنی کینگ، مرد سیاه پوست مستی را که پشت فرمان است از ماشین پیاده می‌کنند. این مرد که محکوم به حبس تعلیقی به خاطر دزدی است، از دراز کشیدن روی زمین سر باز می‌زند. افسران نیز دست به باتون می‌شوند.

دقایق برای جورج هالیدی، لوله‌کشی که این اتفاقات جلوی خانه‌اش می‌افتد به سرعت سپری می‌شوند. جورج که به‌تازگی یکی از تکنولوژی‌های جذاب روز یعنی «هندی‌کم» را خریده، زود آن‌را روشن کرده و مشغول فیلم‌برداری می‌شود. افسران مرد سیاه را که حالا روی زمین افتاده، حداقل ۵۰ بار با باتون و شوکر ضرب و شتم می‌کنند و سپس با خود می‌برند. هالیدی بلافاصله با رسانه‌ها تماس گرفته و ویدئو را در اختیار آنها قرار می‌دهد. ۲۵ سال بعد او در مصاحبه با ان‌بی‌سی گفت که هیچ سود مالی‌ای از این ویدئو به‌دست نیاورده. تنها بابت کنجکاوی آن را به رسانه‌ها داده تا بفهمد چه اتفاقی در جریان است. او گفت: «من هیچ ایده‌ای نداشتم که چه اتفاقی می‌افتد.»

تقریبا این نخستین بار در تاریخ آمریکا بود که از رفتارهای نژادپرستانه و خشونت افسارگسیخته‌ی پلیس علیه اقلیت‌های نژادی مدرک تصویری وجود داشت. در نتیجه طی دو هفته‌ی بعد، دادگاه لس‌آنجلس بر اساس ویدئوی هالیدی یک پرونده‌ی خشونت مجرمانه تشکیل داد. اما تقریبا بلافاصله چهار افسر از میان حاضران در صحنه تبرئه می‌شوند. جامعه‌ی رنگین‌پوستان لس‌آنجلس به‌شدت ملتهب شده بود. قتل یک دختربچه‌ی ۱۵ ساله در روز ۱۶ مارس (۱۳ روز بعد) به‌دست یک مغازه‌دار کره‌ای به ظن دزدیدن یک آبمیوه نیز بر این التهاب افزود. این مغازه‌دار از پشت و مستقیم با یک گلوله مغز لاتاشای ۱۵ ساله را متلاشی کرده بود. هشت ماه بعد دادگاه این خانم را به‌ قتل عمد این دختربچه محکوم می‌کند. اما متهم به‌جای اینکه حداکثر ۱۶ سال زندان دریافت کند، قاضی یک حکم تعلیقی به او داد که نشانی دیگر از نوع برخورد قانون در دفاع از جان سیاهان بود.

فضای شهر لس‌آنجلس هنوز هم آماده‌ی تنش است که در ماه نوامبر دادگاه تشخیص می‌دهد برای جلوگیری از تنش، بررسی این پرونده به یک دادگاه محلی در حومه شهر سپرده شود.

۲۹ آوریل سال بعد (نهم اردیبهشت ۱۳۷۱) هیأت منصفه پس از هفت روز دادرسی، تمامی افسران را تقریبا از تمامی اتهامات تبرئه کرد. در یک مورد اتهامی درباره‌ی حمله‌ به پاول به دلیل اختلاف آرا موفق به اعلام نظر نشد.

تام بردلی، شهردار لس‌انجلس که خود یک سیاه پوست بود، احکام صادره را بی‌معنی خواند. و گفت که این احکام موجب نمی‌شود ما ظلم جاری را نبینیم.

خبر احکام صادره از سوی دادگاه به همراه ویدئوی شب حادثه از خبرگزاری‌ها و شبکه های تلویزیونی به سرعت منتشر شد و تنها دقایقی بعد، نخستین گزارش‌ها از غارت و آتش‌زدن در لس‌آنجلس به دفاتر پلیس رسید. طی چند ساعت چهره‌ی ابرشهر لس‌انجلس به یک منطقه‌ی جنگی تبدیل شد. ستون‌های دود از نقاط مختلف شهر به آسمان می‌رفت و سیاه‌پوستان تمامی مناطق را در آشوب فرو برده بودند. موج احساسات نژادی چنان شدید بود که هیچ‌کس از انتقامجویی در امان نمی‌ماند.

یکی از معروف‌ترین و مهمترین صحنه‌های این شورش، حمله به شهروندان عادی سفیدپوست و به‌ویژه رژینالد دنی، راننده کامیون بود. دنی که با تریلر خود در حال عبور از یک چهار راه بود، از سوی شورشیان که فریاد می‌زدند «بدون عدالت، صلحی نخواهد بود» از کامیون بیرون کشیده و به‌شدت مضروب شد. دوربین‌های خبری که در تمام شهر پخش شده بودند صحنه‌های ضرب‌ و شتم این راننده توسط جوانان سیاه پوست و حتی کوبیدن آجر به سرش را پخش کردند. بالاخره مردم سیاه‌پوست حاضر در محل که شاهد این وضعیت بودند وارد عمل شده و او را از دست شورشیان نجات دادند.

وضعیت در لس‌آنجلس چنان ملتهب شد که شهردار سیاه‌پوست شهر، نیروهای گارد ملی را به خیابان‌ها فراخواند و با موافقت فرماندار کالیفرنیا ۳هزار نیروی گارد ملی به لس‌آنجلس آمدند.

۳۰ آوریل، در دومین روز شورش موج آتش‌زدن و غارت و کمبود نیروی پلیس به‌قدری شدید بود که گروهی از صاحبان مشاغل و کسبه‌ی لس‌انجلس تیم‌های مسلح دفاعی تشکیل دادند تا از دارایی‌های خود محافظت کنند. در لس‌آنجلس و شهرک‌های اطراف اعلام حکومت‌نظامی شبانه شد و دولت فدرال از واشنگتن پیشنهاد حضور ارتش در شهر را داد. این شورش به‌راستی لس‌آنجلس را به‌طور کامل به یک منطقه‌ی جنگی تبدیل کرده بود.

کینگ (قربانی خشونت پلیس که فیلمش منتشر شده بود) در یکم می، روز سوم شورش‌ها، در یک اقدام نمادین در مقابل دوربین‌های تلویزیون حاضر شد. او از شورشیان خواست به خشونت‌ها پایان دهند و «با یکدیگر کنار بیایند».

شورش تا دو روز پس از این نیز لس‌آنجلس را سوزاند و خسارات زیادی وارد کرد. تا اینکه در روز سوم می و به‌دنبال آرامش نسبی، حکومت نظامی برچیده و در چهارم می مدارس و بانک‌ها و ادارات کار خود را از سر گرفتند.

این شورش ۵۰ کشته و بیش از ۲۳۰۰ زخمی برجای گذاشت و خسارتی معادل یک میلیارد دلار به شهر و مغازه‌هایش وارد کرد.

چند هفته‌ی بعد، رئیس پلیس لس‌آنجلس استعفا کرد. سه‌ماه پس از آن سه افسر پلیسی که نقش اصلی در خشونت را داشتند از سوی پلیس فدرال به‌دلیل نقض حقوق شهروندی کینگ مورد بازجویی قرار گرفتند. برای هر یک پرونده‌ی جنایی تشکیل شد.

نوجوان سیاه‌پوستی که در چهارراه با آجر به سر راننده‌ی سفید‌پوست کوبیده بود، دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد. بعدها رژینالد دنی، راننده‌ی کامیون او را عفو کرد.

بررسی پرونده‌ی افسران پلیس تا سال ۱۹۹۳به‌طول انجامید و نهایتا آنها به نقض حقوق شهروندی کینگ محکوم شدند. یکسال بعد شهر لس‌آنجلس پذیرفت که ۳ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار غرامت به کینگ بپردازد و افسران نیز به دو سال و نیم زندان محکوم شدند.

این شورش جز هزینه برای لس‌انجلس هیچ دستاوردی نداشت و تنش‌های نژادی در این شهر تا دو دهه‌ی بعد نیز ادامه‌ داشت. کینگ به یک فعال امور صلح و برابری نژادی تبدیل شد و در سالگرد بیستمین سال شورش، کتابی درباره‌ی آن منتشر کرد اما چند هفته‌ی بعد یعنی در ژوئن ۲۰۱۲ جنازه‌ی او در استخر پشت خانه‌اش پیدا شد. کینگ در ۴۷ سالگی در شرایطی که مقادیر زیادی الکل و کوکائین و دیگر مواد مخدر در خونش بود، در استخر خانه‌ی خود غرق شده بود.

جرج هالید، فیلمبرداری که موجب شد نخستین پرونده‌ی خشونت نژادی آمریکا با داشتن مدرک تصویری رقم بخورد، تا پایان عمر از لوله‌کشی زندگی خود را تأمین کرد. او در سال ۲۰۲۱ به‌دنبال ابتلا به کرونا در ۶۱ سالگی درگذشت.

سطح بالای خشونت شورش سیاهان موجب شد شهردار سیاه‌پوست این شهر که خود نیز به حکم دادگاه معترض بود، ناگزیر به فراخواندن نیروهای گارد ملی شده و اقدام به سرکوب خشونت‌بار این شورش کند. وی بعدها دچار افسردگی شد و از زندگی سیاسی و نامزدی برای شهرداری در دوره‌های بعد کناره‌گیری کرد.

 

 

نکته: دیدگاه‌های ابراز شده در این نوشتار لزوماً بازتاب سیاست‌های «موسسه ترویج جامعه باز» نمی‌باشد.