حکمرانی خوب, یادداشت

مواد خام آینده

مواد خام

مواد خام آینده

ترجمه

مجمع جهانی اقتصاد در گزارشی که اواخر سال گذشته‌ی میلادی منتشر کرد، مشکلات عدیده‌ای را بر سر راه تأمین انرژی جهان برشمرد و نتیجه گرفت که گذار به شکل‌های تازه‌ی انرژی ناگزیر است. در این گزارش براساس داده‌های بین‌المللی آمده است که فاصله‌ی میان سرمایه‌گذاری لازم برای تأمین نیاز انرژی در سال ۲۰۳۰، بیش از ۲۲ تریلیون دلار است. این واقعیت که پس از بحران اقتصادی سال ۲۰۰۷، سرمایه‌گذاری‌های لازم در بخش بالادست نفت و گاز انجام نشده، جهان را بیش از پیش به دوران پس از سلطه‌ی نفت نزدیک می‌کند.

در واقع نفت به مدت یک قرن، سلطان بی‌چون و چرای مواد معدنی و منابع انرژی در جهان بود. اکنون محدودیت‌های زیست‌محیطی، کمبود سرمایه‌گذاری، نامطلوب بودن وابستگی به واردات نفت و گاز (مانند آنچه در حمله‌ی روسیه به اوکراین برای اروپا رخ داد) و توسعه‌ی فناوری‌های مرتبط با ذخیره‌سازی انرژی الکتریکی و درنتیجه انرژی‌های نو، دست به دست هم داده‌اند تا قرن فعلی را در اختیار مواد معدنی دیگری بگذارند.

براساس همین گزارش، گذار از نفت به گاز و سپس انرژی‌های تجدیدپذیر، خود با مشکلات جدی‌ای روبروست که ممکن است بازیگران آینده دنیای انرژی را به‌کلی تغییر دهد.

مؤسسه‌ی مکنزی در برآوردی از آنچه برای عبور به یک دنیای تجدیدپذیر لازم است نام چهار ماده‌ی معدنی را در صدر فهرست نیازمندی‌های آینده ذکر کرده است:

 مس، نیکل، لیتیوم و کوبالت.

این چهار ماده معدنی در کنار انواع عایق‌های الکتریکی که نوعا از جنس پلاستیک یا سرامیک هستند، در صدر نیازمندی‌های آینده قرار دارند اما نکته‌ی نگران‌کننده درباره‌ی آنها این است که به‌غیر از نیکل همگی آنها با حداقل ۲۰ درصد کسری تأمین برای تقاضای ۵ سال آینده و مس و لیتیوم با بیش از ۲۰درصد کسری تأمین برای ۱۰ سال آینده مواجهند. از این بخش می‌توان نتیجه گرفت که سرمایه‌گذاری در توسعه‌ی معادن شناخته شده و اکتشاف منابع جدید این مواد معدنی، نوعی سرمایه‌گذاری در آینده است.

همچنین در این گزارش چهار زیرمجموعه‌ی نفت و گاز یعنی هیدروژن، آمونیاک، نفت سفید و متانول نام برده شده‌اند که در سال ۲۰۵۰ واردات آنها گران‌تر از تولید محلی در محلِ مصرف کنندگان بزرگ خواهد بود. به‌عبارت ساده‌تر، برای چین ارزان‌تر است که نفت سفید و هیدروژن خود را تولید کند تا اینکه این محصولات را از قطر یا عربستان خریداری کند.

نکته‌ی تأمل‌برانگیز دیگر این است که هم‌اکنون ۷۰ درصد از تولید کبالت جهان در اختیار جمهوری دموکراتیک کنگو و ۲۰ درصد از تولید نیکل خالص جهان نیز در اختیار روسیه است. این بدان معنی‌ست که در صورتی که غرب (اقتصادهای مدرن و کشورهای توسعه‌یافته) بخواهند به سوی انرژی‌های تجدیدپذیر و سیاست «کربن صفر» پیش بروند، باید ذخایر تازه‌ای برای این مواد معدنی بیابند تا مشکلات وابستگی دوباره بروز نکنند.

باوجود تمامی این مشکلات، جدی بودنِ تهدیدهای زیست محیطی برای بقای بشر بر کره زمین موجب شده پروژه‌ی «کربن صفر» و عبور به سوی انرژی‌های تجدیدپذیر و پاک حرکت خود را آغاز کند. در این راه برخلاف آنچه توقع می‌رود، چین بنابر آمارها پیشتاز است.

مؤسسه‌ی «خدمات مهندسی شمال» که در حوزه‌ی ارائه‌ی راه‌کارهای مدیریتی در نفت و گاز و انرژی فعال است، گزارشی منتشر کرده که نشان می‌دهد ۷۰ درصد از رشد انرژی بادی در سال ۲۰۲۱ در جهان متعلق به چین بوده و این کشور در مسیر رسیدن به هدف تأمین ۳۳درصد از انرژی از منابع تجدیدپذیر، پیشتاز است. همچنین برآورد می‌شود که این کشور تا سال ۲۰۳۰ از هدفگذاری ۵۰درصد کل سبد انرژی نیز فراتر رود.

در مجموع این گزارش‌ها نشان می‌دهند که از سال ۲۰۳۰ به بعد، نفت و گاز به تدریج جایگاه یگانه‌ی خود در صدر تأمین انرژی را از دست می‌دهند و اما مواد معدنی‌ای که با منابع تازه‌ی انرژی مرتبط هستند، رتبه‌های نخست مهمترین مواد معدنی را پر خواهند کرد. مواد معدنی آینده عبارتند: از مس، کبالت، لیتیوم و نیکل.