توسعه جمعیت در ایران، در آستانهی شکست
منبع: کتاب تقلا برای توسعه در ایران
آغاز حرکت معادلات جمعیتی ایران به سوی معیارهای عصر مدرن، از نیمهدوم قرن بیستم کلید خورد و در همین دوره عوامل مهم جمعیتی مانند مرگ و میر نوزادان،؛ سلامت مادران و طول عمر برای همیشه تغییر کردند. این تغییرات منجر به شکلگیری معادلاتی تازه در حوزهی جمعیت شد که منجر به افزایش گردید اما این افزایش درواقع شمشیری دودم بود که میتوانست موجب پیشرفت یا پسرفت کشور شود.
روی بد این سکه آنجاست که افزایش جمعیت (در صورت متوازن نبودن توسعه در دیگر حوزهها) عامل اصلی فقر، بیکاری، سوء تغذیه و فرار مغازهاست. روی خوش این ماجرا آنجاست که با افزایش و بهویژه افزایش جمعیت جوان و نیروی کار فعال در جامعه در صورتی که از آن در مسیر درست استفاده شود، منجر به رونق تولید و اقتصاد و توسعهای همهجانبه در عرصههای مختلف خواهد شد.
آمارها و اعداد جمعیتی ایران نیز روی نمودار تاریخ کاملا متأثر از انقلاب اسلامی هستند. نرخ زادوولد در ایران از ۰/۹ میلیون د ر سال ۱۹۶۰ به اوجی ۱/۴ میلیونی در سال ۱۹۷۸ رسید اما بلافاصله پس از استقرار جمهوری اسلامی این رقم در جهشی سرسامآور به ۲/۵ میلیون افزایش یافت. پس از این دوره و طی سالهای جنگ و دوران تحریم و مشکلات اقتصادی، نرخ زادوولد شیبی نزولی طی کرد و به ۱/۱ میلیون بازگشت اما با ورود زنانی که در دههی پیشین نوجوان بودند به جمعیت زایای کشور، در نخستین دههی سالهای ۲۰۰۰ نرخ باز هم به ۱/۶ افزایش یافت. پس از آن (و درست همزمان با آغاز تنشهای هستهای ایران با جهان) از سال ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۰ نرخ زایمان مجددا به ۱/۲ کاهش یافته که تقریبا برابر با میانگین جهانی است.
بنابر آخرین سرشماری سراسری، جمعیت ایران در حدود ۸۰ میلیون نفر تعیین شده (این رقم در زمان نگارش کتاب به ۸۵ میلیون نفر برآورد میشود) که نسبت مرد به زن در آن ۱/۰۲ و میزان شهرنشینی ۷۴ درصد است.
فرصتی یکتا در آستانهی نابودی
جمعیت ایران از ۲۰ میلیون نفر در اواسط قرن بیستم میلادی به ۳۶ میلیون نفر در آستانهی انقلاب اسلامی افزایش یافت و در سال ۲۰۲۱ از ۸۵ میلیون نفر عبور کرد. نرخ رشد جمعیتی ایران در پنج سال نخست پس از انقلاب بالاترین رکورد خود یعنی ۴ درصد را ثبت و سپس سقوط کرد. مهمترین تغییر در شاخص جمعیتی ایران در نرخ زادآوری روی داده است. در میانهی دههی ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی نرخ زادآوری زنان ایرانی از ۶/۲ فرزند به ازای هر زن به ۲/۵ فرزند کاهش یافت و امروز روی عدد ۲ رسیده که نزدیک به نقطهی سر به سر (نرخ زادآوری مورد نیاز برای جایگزینی و منفی نشدن رشد) و بالاتر از میانگین کشورهای توسعهیافته است. همچنین امید به زندگی از ۴۱ به ۷۵ سال در سال ۲۰۱۹ افزایش یافته و نرخ مرگ و میر نوزادان از ۳۰۰ نوزاد در هر ۱۰۰۰ تولد به ۱۵ کاهش یافته است. مجموعهی این دادهها و اتفاقات گرچه عملا برنامهریزی شده نبودند اما نتیجهای شگفتانگیز ایجاد کرده است.
افت شدید نرخ زادآوری موجب شده شاخص مهم دیگری در جمعیتشناسی تغییر کند. شاخصی که تعیین کنندهی نسبت میان جمعیت فعال اقتصادی و جمعیت وابسته و غیرمولد است. در ۱۹۹۰ این نسبت در جمعیت ایران ۰/۹۵ بود که در سال ۲۰۰۵ به ۰/۴۵ کاهش یافت. درواقع نسبت میان جمعیت غیرمولد و وابسته به جمعیت مولد در ایران کمتر از نصف شده و این یعنی بخش بزرگتر ترکیب جمعیتی توانایی تولید و کار دارند و بخش کوچکتر آن فقط مصرف کننده هستند.
برآورد میشود این وضعیت جمعیتی تا میانههای ۲۰۴۰ در ایران ادامه داشته باشد و پس از آن جمعیت شروع به پیر شدن خواهد کرد. (از ۲۰۰۵ تا امروز نزدیک به دو دهه از این پنجرهی فرصتی که به روی کشور گشوده شده گذشته و حاصل سیاستهای نظام، فرار مغزها و مهاجرت نخبگان و بیکاری فزاینده و فقر جوانان تحصیلکرده بوده یعنی نیمی از کل دوران طلایی جمعیت سپری شده و نه تنها تولید ناخالص ملی و تولید صنعتی و به طبع آن اقتصاد رشد نکرده بلکه وضعیت بسیار دشوارتر نیز شده است. در این بین تنها راهکار جمهوری اسلامی برای شرایط جمعیتی، صدور دستورات گسترده از سوی شخص علی خامنهای برای تولید مثل و مقابله با روشهای جلوگیری از بارداری و حتی ممنوع کردن سقط جنین و آزمایشهای دوران بارداری برای اجبار به زادوولد بیشتر بوده است. )
مترجم: بهزاد احمدینیا