حکمرانی خوب, یادداشت

دستاورد دموکراتیک انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی

انقلاب مشروطه

دستاورد دموکراتیک انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی

بهزاد احمدی نیا

 

جایی در آذرماه ۱۲۸۴ شمسی به دنبال ناتوانی دولت علاءالدوله، صدراعظم مظفرالدین شاه، در سروسامان دادن به وضعیت اقتصادی اسف‌‌بار پس از جنگ، چند تاجر به ناحق به چوب و فلک سپرده شدند تا جرقه‌ی انفجار تاریخ ایران روی تلانبارهای بی‌عدالتی بیفتد.

جنبش و سپس انقلاب مشروطه‌ی ایران با خواسته‌ی ابتدایی «تشکیل عدالتخانه» به رهبری روحانیون و بازاریان در گام نخست با مقاومت کمی مواجه و پیروز شد اما دستیابی به این خواسته تا سال‌های دهه‌ی ۱۳۵۰ به‌طول انجامید. نخستین مرحله از انقلاب مشروطه اگرچه توانست برای نخستین‌بار در قرن بیستم پادشاه را ناگزیر به کوتاه آمدن در مقابل خواسته‌ی مردم کند اما به همان سرعت شکست خورد و مرحله‌ی دوم را رقم زد. در این مرحله با پیوستن تحصیل‌کردگان به انقلاب، خواسته‌ی اصلی به «تشکیل مجلس شورای ملی» و استقرار نوعی نظام دموکراتیک در ایران تغییر کرد. خواسته‌ای که باز هم با مقاومت نسبتا سبکی از سوی پادشاه پذیرفته شد اما برای استقرار و جا افتادن آن چند سال زمان و هزاران خون باید ایثار می‌شد و شد.

اگر مبنای به بار نشستن مشروطه در ایران را فتح تهران در سال ۱۲۸۸ بگیریم، از این زمان رویه‌ای تازه در تاریخ کشور آغاز شد که مولود تقدس‌زدایی از سلطان و دربار بود.

انقلاب مشروطه توانست برای نخستین بار تکنوکرات‌ها را در کنار روحانیون، رجال سیاسی، بازاریان و تفنگ‌داران در زمره‌ی نخبگان اثرگذار ایران دسته‌بندی کرد تا مناسبات حاکم بر فضای سیاسی تهران، به مناسبات سیاسی بین‌المللی نزدیک‌تر شود. این ایجاد تناسب که البته برای به بار نشستن نیازمند نیم‌قرن تلاش دیگر بود، اثر خود را در سال‌های پایانی دهه ۱۳۴۰ خورشیدی و جایی که ایران موفق شد خود را به‌عنوان یک دولت اثرگذار در مناسبات منطقه‌ای و بین‌المللی تثبیت کند نشان داد.

مجلس شورای ملی تقریبا تا به امروز هیچگاه نتوانسته در ایران جایگاهی را که انقلاب مشروطه برای آن خیالپردازی و برنامه‌ریزی می‌کرد به دست بیاورد. در مجموع شاید بتوان مهمترین دستاورد تلاش پنجساله‌ی قیام دموکراتیک ایران را در این عبارت خلاصه کرد که «انقلاب مشورطه موفق شد شاه را از «ظل‌الله» به پایین کشیده و در خدمت منافع ملی و مصلحت ملت قرار دهد. این قیام همچنین برای نخستین بار واژه‌ی «ملت ایران» را به ادبیات عمومی و سطح خیابان آورد که دستاوردهای شکوفایی آن را می‌توان در دو دهه از حکومت سلسله‌ی پهلوی به وضوح دید.

۵۷، ناکامی دموکراسی و ملی‌گرایی

برخلاف انقلاب مشروطه، انقلاب اسلامی نه با یک جرقه که با آتشی عظیم در یک سالن سینما کلید خورد. به دنبال آزادی‌های سیاسی و اجتماعی که در سال ۱۳۵۶ از سوی محمدرضا شاه در ایران اعلام شد، فضای ملتهب اجتماعی رو به آرام گرفتن گذاشته بود و تلاش‌های روحانیون طرفدار خمینی و چپ‌های مسلح برای برهم زدن آن بی‌نتیجه بود که دو رویداد مرموز آب را به آن آسیاب ریخت. آتشسوزی در سینما رکس آبادان و مقاله‌ی احمد رشیدی مطلق؛ رویداد نخست اگرچه زیر ذره‌بین کارآگاهان و دستگاه قضایی رفت اما اسناد و مدارک آن در هزارتوی سقوط نظام و برقراری نظام جدید مهجور ماند و نام دوم نیز حتی با گذشت نیم‌قرن هنوز یک نام مستعار و بدون صاحب حقیقی‌ست.

انقلابیون اسلام-چپ گرا پس از پیروزی و سرنگونی نظام پادشاهی مشروطه دست به‌کار زیر و رو کردن تمامی نظام‌های موجود در ایران شدند و این کار را همچنان هم ادامه می‌دهند اما در عرضه‌ی سیاسی دو دستاورد بزرگ مشروطه را به کلی از میان بردند.

عدالتخانه که نخستین خواسته و درواقع بهانه‌ی جنبش بزرگ مشروطه بود، یک خواسته‌ی خام و مبهم در کنار اجرای شریعت بود. این خواسته هم در جریان انقلاب به حاشیه رانده شد و هم شکل‌گیری و بالیدگی آن به چندین دهه زمان نیاز داشت. در نهایت در دهه‌ی پایانی حکومت محمدرضا شاه در ایران شاهد برقراری یک نظام قضایی مستقل و دارای تمام ویژگی‌های مدرن و عادلانه بودیم. استقلال دستگاه قضایی تا بدانجا بود که پرونده‌های سیاسی یا امنیتی که دستگاه‌های امنیتی مانند ساواک تمایل به اعمال نظر و نفوذ در آنها داشتند، به قوه قضائیه ارجاع نمی‌شد چون قضات و دادگاه‌ها زیر بار اعمال نفوذ حتی از سوی دربار نمی‌رفتند و در نتیجه همانگونه که در اسناد مختلف تاریخی نیز موجود است، اغلب دادگاه‌های سیاسی-امنیتی در دادسرای نظامی و در ارتش رسیدگی می‌شدند. این استقلال و انصاف حتی مانع از آن می‌شد که اعمال فشارهای مضاعف بر مخالفان مانند قطع منابع درآمد، اخراج از پست‌های آموزشی و عمومی و …. اتفاق بیفتند و در بشسیاری موارد به گواه خود اشخاص، با وجودی که آنها در زندان و محکوم به اقدام علیه حاکمیت بودند، حقوق ماهانه آنها به حساب خانواده‌شان واریز می‌شد.

این دستاورد پس از انقلاب اسلامی و با استقرار جمهوری اسلامی یک‌سر و به کلی برباد رفت. نه‌تنها دادسراهای نظامی و مدنی به بازوی حکومت تبدیل شدند بلکه با افزوده شدن دائمی دادگاه‌های انقلاب، یک بخش بسیار ویژه و تخصصی‌تر هم برای اعمال فشارهای غیرقانونی از سوی مراجع قانونی تشکیل شد.

همچنین خمینی از نخستین روز با پشتیبانی اسلام‌گرایان و بازاریان یک حکومت «تقدس محور» را بنیان گذاشت که در ادامه علی خامنه‌ای با شکل دادن به تشکیلات امنیتی-قضایی آن را تبدیل به یک استبداد دینی کرد. در صورتی که دستاورد مشروطه در این عرصه را کاستن از خودکامگی و زدودن تقدس از شاه بدانیم، دستاورد جمهوری اسلامی دقیقا بالعکس یعنی برپا کردن استبداد مقدس بود. تنها تفاوت بین خودکامگی و استبداد نیز این است که به جای دستور و تصمیم یک شخص، یک سیستم تودرتو و مبتنی بر قوانین وضع شده است که دیکتاتوری را تئوریزه و پیاده می‌کند.

در پایان اینگونه جمع‌بندی می‌کنم که انقلاب مشروطه طی چندین مرحله هم دموکراسی نیم‌بند و هم یک نظام قضایی تمام عیار و مستقل را طی چندین دهه به ایران آورد و انقلاب اسلامی موفق شد هر دوی این دستاوردها را طی کمتر از نیم‌قرن به‌کلی برچید.

 

#مشروطه #انقلاب_مشروطه #انقلاب-اسلامی #عدالت #آزادی #دموکراسی

@aposiran